نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 134
چه، آدمى آميختهاى از پيكر و روح است كه در يكديگر تأثير مىنهند، و
هواها با اصلاح جسم (طبّ) و رشد اراده پاكى مىپذيرند. اين دومى بزرگترين سرچشمه
اخلاقى است و هرچه آدمى به «نقش» خويش در كلّ (وطن، انسانيّت، هستى، اله) بيشتر پى
برد بهتر خواهد بود و هرچه بر محبّت و اطاعت خود نسبت به اين «نظام» الهى بيفزايد
بيشتر به سوى «منافع» خود گام برداشته است و اين در نگاه دكارت بزرگترين ارزشهاست.
نقد اين ديدگاه را به هنگام بررسى باورهاى شاگردش مالبرانش سامان
مىدهيم كه ديدگاههاى دكارت را در مكتب اخلاقى شفاف كرده است.
«مالبرانش/Malebranche »، شاگرد دكارت
مالبرانش كه فيلسوف و شاگرد دكارت است و يك مسيحى پايبند به شمار
مىآيد ديدگاههاى دكارت را متبلور ساخت و در پژوهشى پيرامون اخلاق (1684 م)
امورى را يادآور شد كه نزد او ارزشهاى بنيادين را تشكيل مىدهند.
اينكه شخصى با فضليت است يعنى اينكه در برابر اين «نظم» الهى خاضع
مىباشد بى آنكه اين خضوع، تنها برخاسته از طاعتى ساده باشد (زيرا در توان ما نيست
كه به هيچ روى باخدا رويا رويى كنيم)، بلكه اين خضوع بايد برخاسته از عشق باشد، و
مفهوم عشق به اين نظم يعنى اينكه رفتار خود راتنها به پيروى از يك «اعتبار» سمت و
سو دهيم كه همان درجه نسبى كمالى است كه خداوند به مخلوقات ارمغان كرده است، پس
كسى كه «اسبش را پيش از درشكه رانش به حساب آورد ويا معتقد باشد كه سنگى بىجان با
ارزشتر از يك مگس است» در حق اين نظم گناه مرتكب شده است و به پرتگاه شرّ فرو
مىافتد. اين تنها قاعدهاى است كه بايد كنش باورى عملى را سمت و سو بخشد. براى
مثال بايد در برابر سلطان خاضع بود، زيرا او در زمين بالاترين كسى است كه جامه
جلال الهى بر تن كرده است، و البتّه اين تا زمانى است كه سلطان، خود تابع آن جلال
الهى باشد، چنانكه بايد به مردم نيز دوستى و احترام ورزيده شود، و اين نيز بايد
متناسب با شايستگى حقيقى
نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 134