نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 105
كدام وجدان مىپذيرد كه خطا صحيح باشد و براى مثال: شما گمان مىبريد
كه آنجا آب وجود دارد در حالى كه سراب است، پس در اين هنگام چگونه ميان «ذهن و
موضوع» يگانگى حاصل شده است؟ اگر بگويند: موضوع در اين جا همان خود سراب است، ما
خواهيم پرسيد: پس چگونه آن را آب گمان كردهايد؟ از اين گذشته چگونه خطا و صحيح را
مادامى كه هر يك از آنها با يك واقعيت عينى درآميخته، از هم جدا كنيم؟ از اين
گذشته «همچيستى» كه به مفهوم گنجانده شدن عناصر شناخت در عقل است مقوله ديگرى است
كه در مطمئن ساختن شناختها هيچ سودى در بر ندارد، زيرا «همچيستى» نمىتواند صحيح و
خطا را از هم جدا سازد. آرى! اگر محايثه (يا همچيستى) به مفهوم پيشينههاى ذهنى
باشد كه عقل بتواند در پرتو آن حقايق را بشناسد، مانند احكام عقلى كه فلاسفه بدان
باور دارند و يا مقولاتى كه كانت، آنها را به ارمغان و ... آورده است، مىتواند
اندوختهاى از درستى را با خود داشته باشد و معروف است كه عقل نمىتواند چيزى را
كه قابل فهم نباشد بشناسد و درك كند.
احكام عقلى و نظاير آن، همان است كه در ذهن (عقل) يافت مىشود كه
مىتوانى به وسيله آنها حقايق را دريابى. امّا اعتراف رآليسم به «همچيستى» مستقل،
خود گونهاى از مدارك موضوع است تا آدمى به خطاى ايدهآليسم گرفتار نيايد، ليكن
اگر بگوييم عقل به واسطه علم خود را كشف مىكند پس اساساً چه عاملى ما را وا
مىدارد كه به وجود حقايق خارجى اعتراف كنيم؟
عقل، كاشف خود و واقعيت
هنگامى كه آدمى، ديدگاههاى شناخت و ميزان اختلافات آنها و بلكه تناقض
موجود در هر نظريه را مىكاود مىبيند كه همه آنها هنوز اندر خم يك كوچهاند.
به نظر مىرسد دو عامل مهم گمراهى بشر در رسيدن به حقيقت علم كه
برجستهترين حقيقت و زيرساز درك ديگر حقايق بزرگ مىباشد دو عامل زير است:
اوّل- آنها (يعنى صاحبان ديدگاههاى گوناگون شناخت) تلاش
نمودند تا حقيقت
نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 105