نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 101
موضوعات جز در «عقلى» كه وجود آنها را درك مىكند هستى نمىيابد و
ادّعا مىكند كه اعتقاد به استقلال اين موضوعات، فرو پاشانيدن نهاد شناخت است!
امّا درباره اصل دوم (خطا) بايد گفت كه برخى از رآليستها براى «خطا»
موضوعى بيرونى قائل هستند كه ادراك، آن را كشف مىكند و آن را «عينيت نسبى»
مىنامند. براى مثال «هولت/Holt » تأكيد دارد كه:
تناقض و خطا و غير واقعيت عيناً يافت مىشوند، و در هم ريختگيهايى
نيستند كه بينش، آنها را در اختيار ما نهد. پس جهان بيرون (بدون عقل) آكنده از
تناقضات و نه واقعيات است و مىتواند طىّ روندى روانى كه بر عناصر در هم ريخته
استوار نباشد به بينش برسد. «مونتاجيو/Montague » نيز با هولت همسوست [1].
به رغم اينكه اختلاف در چگونگى به وجود آمدن موضوع خطا ميان پيروان
مكتب رآليسم وجود دارد، لكن اعتراف به اينكه ادراك، خطا نمىكند، بلكه خطاى موجود
در وجود را باز مىتاباند، بحثى است كه رآليسم آن را برانگيخته است، ولى به نظر ما
مهمترين انگيزه رآليسم نوين از ميان بردن ديوار بلند ميان ذهن «Subject» و موضوع «Object» و ايجاد يگانگى ميان آن دومى باشد. اين سخن
از لابلاى نقاط زير روشن مىشود:
اوّل- بر پايه اعتراف دعوتگران مكتب رآليسم، هر
فلسفهاى ناگزير بايد از انگيزهاى برخاسته از «واقعيت» زندگى پديد آيد و بر اين
اساس رآليسم نوين نيز خود از همين انگيزه برخاسته است. به هنگام پژوهش شرايطى كه
اين نظريه در آن تبلور يافته در مىيابيم كه در پى طغيان ايدهآليسم در زندگى فكرى
آمريكا پديد آمده است و رآليستها را وا داشته تا به وسيله ديدگاه نوين خويش به
مقابله با آن برخيزند [2].
دوم- ايدهآليسم به سهم خود در پاسخ به اشكالات موجودى
ظهور كرده كه از هنگام پيدايش فلسفه، خود را بر آن تحميل كرده، كه مهمترين آن اشكالات
پيوند
[1] - القيم فى الواقعية الجديدة عند رالف بارتون بيرى (به زبان
عربى)، نوشته دكتر احمد عبدالحليم عطيه (1989 م)، ص 106.