خوب، حال، خدا كه آسمانها و زمين را آفريد، مىتواند همانند آنان را
بيافريند.
يك تفسير آن است كه مرجع ضمير در «همانند آن»، بشر است. يعنى آيا آن
خدايى كه آسمانها را خلق كرد، عاجز از خلق مجدّد بشر است؟ انصاف هم خوب چيزى است!
كسى كه آسمانها را خلق كرد، نمىتواند انسان را از نو خلق كند؟! چرا؟!
تفسير ديگر اين است كه مرجع ضمير در «همانند آنان» آسمانها و زمين و
آنچه در آنهاست مثل ملائكه و ... مىباشد.
هرقدرت و موجودى كه دراين هستى وجود دارد يك ماده و يك روح دارد.
خورشيد يك ماده دارد كه همانى است كه مىسوزد و در حال التهاب و انفجار است. و يك
روح دارد. روح آن، ملائكهاى هستند كه امور خورشيد، بر عهدهى آنهاست.
يك قطرهى باران كه از آسمان مىبارد، فقط يك قطره نيست؛ اين، يك
قطرهى باران است با دو تا ملائكه! شما فقط يك قطرهى باران مىبينيد ولى دو تا
ملائكهى محافظ، آن را از ابر مىگيرند تا آن را در فلان ميلى متر و در فلان
نقطهى جغرافيايى، بر زمين بگذارند! شايد هم در رأس همهى اينها، جناب آقاى
ميكاييل باشد.
بَلى وَ هُوَ الخَلّاقُ العَليم.
آرى، خدا «خالق» است، «خلّاق» هم هست. خلّاق صيغهى مبالغه است.
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 404