نام کتاب : مباحثى پيرامون معارف قرآن كريم نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 37
«سار» را به جاى كلمه «سارب» به كار مىبرد رنگ اين كلمات با يكديگر
درهم مىآميزد و مفاهيم خاص آن از ميان مىرود.
دوم- ذهن ما به مفاهيم جامد و محدود الفاظ عربى خو گرفته است و احساس
لطيف خود را نسبت شعاع گسترده كلمه از دست دادهايم، براى مثال وقتى كلمه «جنّ» را
به كار مىبريم آن مخلوق عجيب به ذهن ما متبادر مىشود بدون آن كه لحظهاى پيرامون
ارتباط كلمه «ج ن ن» با اين مخلوق بينديشيم و كلمه «جنين» را به كار مىبريم بدون
آن كه رابطهاى را در يابيم كه ميان نوزاد در شكم مادر «جنين» و مفهوم آن موجود
عجيب «جن» وجود دارد و آن اين است كه اين هر دو موجود از ديدگان مردم پنهان اند.
و همچنين كلمه «خمر» را به مايع مست كننده و كلمه «خمار» را به پوشش
چهره زن اطلاق مىكنيم ولى اين نكته را در نظر نمىگيريم كه ارتباط اين دو لفظ و
واژه از ناحيه پوشاندن است، كه، يكى چهره را مىپوشاند و ديگرى عقل را مىپوشاند.
و اين چنين است كه القاءات كلمات عربى با يكديگر تداخل مىيابد و ما فهم مهمترين
ويژگى زبان عربى را كه اگر آن را درك كنيم فهم قرآن را بر ما بسيار آسان خواهد كرد
از دست مىدهيم.
از همين رو ما بايد از فهم سنّتى زبان عربى خارج شويم و به افقى
والاتر روى آوريم تا كلّيت مفهومى را كه القاء مىكند درك كنيم.
اين خروج براى فهم قرآن كريم ضرورى و لازم است، زيرا قرآن در
نام کتاب : مباحثى پيرامون معارف قرآن كريم نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 37