نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 906
مصیبت من از یعقوب مهم تر بود
اسماعیل بن منصور - که یکی از راویان حدیث است - حکایت کند: امام
سجّاد، حضرت زین العابدین علیه السّلام پس از جریان دلخراش و دلسوز عاشورا
بیش از حدّ بی تابی و گریه می نمود. روزی یکی از دوستان حضرت اظهار داشت:
یابن رسول اللّه! شما با این وضعیت و حالتی که دارید، خود را از بین می
برید، آیا این گریه و اندوه پایان نمی یابد؟ امام سجّاد علیه السّلام
ضمن این که مشغول راز و نیاز به درگاه خداوند متعال بود، سر خود را بلند
نمود و فرمود: وای به حال تو! چه خبر داری که چه شده است، پیغمبر خدا، حضرت
یعقوب در فراق فرزندش، حضرت یوسف علیه السّلام آن قدر گریه کرد و نالید که
چشمان خود را از دست داد، با این که فقط فرزندش را گم کرده بود. ولیکن
من خودم شاهد بودم که پدرم را به همراه اصحابش چگونه و با چه وضعی به
شهادت رساندند. و نیز اسماعیل گوید: امام سجّاد علیه السّلام بیشتر به
فرزندان عقیل محبّت و علاقه نشان می داد، وقتی علّت آن را جویا شدند؟
فرمود: وقتی آن ها را می بینم یاد کربلاء و عاشورا می کنم. [1] . پی نوشت ها: [1] مستدرک الوسائل: ج 2، ص 466، ح 19، کامل الزیارات: ص 107، ح 2. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام زین العابدین؛ عبداللّه صالحی.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 906