نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 907
محبت به اهل بیت تنها وسیله سعادت
ابن شهاب زُهری حکایت نماید: در جنگ بین مسلمانان و رومیان، یکی از
برادران ایمانی من - که به او علاقه بسیاری داشتم - کشته شد و شهید گشت؛ و
من همواره افسوس می خوردم که چرا همراه او نبودم تا من هم با فداکاری، به
فیض رفیع شهادت نائل آیم. شبی در عالم خواب او را دیدم، به او گفتم:
پروردگارت را چگونه یافتی؟ و با تو چه برخوردی داشته است؟ پاسخ داد: خداوند
متعال، به جهت شرکت من در جنگ و جهاد با دشمنان اسلام، گناهان مرا مورد
عفو و بخشش خویش قرار داد. همچنین به جهت محبّت و علاقه ای که به حضرت رسول
و اهل بیتش صلوات اللّه علیهم داشتم، مورد شفاعت امام زمانم، حضرت علی بن
الحسین، زین العابدین علیه السّلام قرار گرفتم؛ و در بهشت درجات عالیه ای،
عطایم گردید. زُهری گوید: در همان خواب به او گفتم: من بیش از حدّ،
افسوس می خورم که چرا همراه تو نبودم و شهادت شامل من نشده است؟! در پاسخ
اظهار داشت: تو در پیشگاه خداوند متعال، مقامی عالی و والاتری خواهی داشت.
سؤال کردم: چگونه و به چه سببی؟ من که کار شایسته ای انجام نداده ام! در
جواب گفت: تو در هر جمعه - حدّأقل - یک بار مولای خود حضرت سجّاد، امام زین
العابدین علیه السّلام را ملاقات و زیارت می نمائی؛ همچنین جمال نورانیش
را نگاه می کنی و بر محمّد و آل او صلوات می فرستی، نیز احادیث و سخنان آن
بزرگوار را برای دیگران نقل می کنی، و امر به معروف و نهی از منکر انجام می
دهی؛ خداوند متعال تو را از شرّ مخالفین و کینه توزان در پناه خود حفظ می
نماید. در همین حال از خواب بیدار شدم، و با خود گفتم: این ها همه خواب است
و اعتباری ندارد و دو مرتبه خوابیدم و همان دوست و برادرم بخوابم آمد و از
من پرسید: آیا درباره آنچه با تو گفتم و تو را از آن آگاه ساختم، شکّ
داری؟ و سپس افزود: مواظب باش که به خود هیچ شکّ و شبهه ای راه ندهی و
آنچه را که شنیدی یقین و اطمینان داشته باش و این راز را برای کسی بازگو و
مطرح نکن؛ و برای یقین و اطمینان بیشتر، حضرت سجّاد علیه السّلام نیز به
آنچه با تو گفته ام خبر می دهد و تو را از آن آگاه می سازد. پس چون از خواب
بیدار شدم و نماز صبح را به جا آوردم، شخصی نزد من آمد و گفت: من از طرف
امام علی بن الحسین آمده ام، آن حضرت با تو کار دارد، زودتر نزد حضرت بیا. به
همین جهت، سریع بلند شدم و به سوی منزل سرور و مولایم رهسپار گشتم، همین
که در محضر مبارک آن امام همام علیه السّلام شرفیاب شدم، فرمود: ای زُهری!
دیشب در عالم خواب برادر ایمانی تو به خوابت آمد و با تو چنین و چنان گفت -
و تمام صحبت های آن دوست شهید را برایم بازگو نمود - و سپس افزود: بدان
آنچه را که او به تو خبر داده است، صحّت دارد و بر آن گفته ها ایمان و
اعتقاد کامل داشته باش. [1] . پی نوشت ها: [1] الثّاقب فی المناقب: ص 362، ح 301. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام زین العابدین؛ عبداللّه صالحی.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 907