نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 905
مدینه در محاصره دشمن
سعید بن مسیب - که یکی از اصحاب و یاران امام سجّاد، حضرت زین العابدین
علیه السّلام است - حکایت کند: در آن هنگامی که دشمن به شهر مدینه طیبه
حمله و هجوم آورد و تمام اموال و ثروت مسلمان ها را چپاول کرده و به غارت
بردند، مدّت سه شبانه روز اطراف مسجد النّبی صلّی اللّه علیه و آله در
محاصره دشمن قرار گرفت. و در طی این مدّت، ما به همراه امام سجّاد علیه
السّلام بر سر قبر مطهّر حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله می آمدیم؛ و
زیارت می کردیم و نماز می خواندیم، ولی هرگز دشمن متوجّه ما نمی شد و ما را
نمی دید. و هنگامی که کنار قبر مطهّر می رسیدیم، حضرت سجّاد علیه السّلام
سخنانی را با قبر مطرح و زمزمه می نمود که ما متوجّه آن سخنان نمی شدیم. در
یکی از همین روزها در حالتی که مشغول زیارت قبر مطهّر بودیم و حضرت نیز با
قبر مطهّر و مقدّس جدّش سخن می گفت، ناگاه مردی اسب سوار را دیدیم، در
حالتی که لباس سبز پوشیده بود و سلاحی در دست داشت، بر ما وارد شد. و
چون هر یک از نیروی دشمن می خواست به قبر شریف جسارتی کند، آن اسب سوار با
سلاح خود به آن شخص مهاجم اشاره می نمود و بدون آن که آسیبی به او برسد، در
دم به هلاکت می رسید. و پس از آن که مدّت قتل و غارت پایان یافت و دشمنان
از شهر مدینه طیبه بیرون رفتند، امام سجّاد حضرت زین العابدین علیه السّلام
تمامی زیور آلات زنان بنی هاشم را جمع آوری نمود؛ و خواست که آن هدایا را
به رسم تشکّر و قدردانی، تقدیم آن اسب سوار سبزپوش نماید؛ لیکن او خطاب به
امام زین العابدین علیه السّلام کرد و اظهار داشت: یابن رسول اللّه! من
یکی از ملائکه الهی هستم که چون دشمن به شهر مدینه طیبه و همچنین به اهالی
آن حمله کرد، از خداوند متعال اجازه خواستم تا حامی و پشتیبان شما باشم.
[1] . پی نوشت ها: [1] بحارالانوار: ج 45، ص 131، ح 21، مناقب ابن شهر آشوب: ج 3، ص 284. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام زین العابدین؛ عبداللّه صالحی.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 905