نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 429
مراتب سعادت و شقاوت
عن محمد بن أبیعمیر قال: سألت أباالحسن موسی بن جعفر علیهماالسلام عن
معنی قول رسولالله: الشقی من شقی فی بطن امه و السعید من سعد فی بطن امه؟ فقال: الشقی من علم الله و هو فی بطن امه أنه سیعمل أعمال الأشقیاء، و السعید من علم الله و هو فی بطن امه أنه سیعمل أعمال السعداء. قلت
له: فما معنی قوله (ص) - اعملوا فکل میسر لما خلق له؟ فقال: ان الله عزوجل
خلق الجن و الانس لیعبدوه، و لم یخلقهم لیعصوه، و ذلک قوله عزوجل - و ما
خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. فیسر کلا لما خلق له. فالویل لمن استحب
العمی علی الهدی. التوحید باب 58 ح 3 ترجمه: ابنأبیعمیر گوید: از
پیشگاه امام هفتم پرسیدم که چیست معنی فرمایش پیغمبر اکرم (ص) - شقی کسی
است که در شکم مادرش شقی شده است، و سعید آن کسی است که در شکم مادر شقی
باشد؟ آن حضرت فرمود: آری شقی کسی است که خداوند متعال در آن زمانی که او
در شکم مادر است، میداند که او أعمال أفراد شقی را انجام خواهد داد. و
سعید کسی است که پروردگار متعال عالم است در حال جنین بودن او که در آینده
أعمال أفراد سعادتمند را انجام خواهد داد. عرض کردم: معنای قول پیغمبر أکرم
(ص) که فرموده است: هر کسی آسان و سهل است برای او آن رشتهای که برای آن
آفریده شده است. چیست؟ امام فرمود: خداوند متعال جن و انس را آفریده
است که او را عبادت کنند، و خلق نکرده است که عصیان و نافرمانی کنند، و
میفرماید: من جن و انس را نیافریدم مگر برای آنکه مرا عبادت کنند - 51 /
36. پس هر کسی را مطابق آنچه آفریده است وسائل و مقتضیات آن را فراهم کرده
است. البته این اختلافات موجب گمراهی نخواهد بود، و وای بر کسی که راه انحراف و گمراهی را انتخاب نماید. توضیح: در ذیل این حدیث شریف مطالبی را اجمالا بحث میکنیم: 1-
سعادت: عبارت از حالتی است که اقتضاء صلاح و خیر و موفقیت در راه کمال
میکند. و شقاوت در مقابل آن بوده، و عبارت از حالتی است که اقتضاء شدت و
زحمت و سختی در راه خیر و صلاح کرده، و مانع از موفقیت میشود. 2- برای
سعادت و شقاوت سه مرحله است: أول - سعادت و شقاوت فطری ذاتی: و آن در أثر
علل و أسباب ظاهری و معنوی به وجود آید، چون خصوصیات ذاتی و أخلاقی و أعمال
والدین، و مقتضیات مکان و محیط و غذاء، و تحولات مؤثر در جنین، و مهمتر از
همه تقدیر و تصویر الهی. دوم - سعادت و شقاوت اکتسابی: و آن در أثر
تربیت قلب: در راه خیر و فلاح و یا شر و انکدار. و همچنین أعمال و أفعال:
از طاعات و معاصی، و ظلم و عبادات، به مقدار سعه قلوب، حاصل شده، و موجب
موفقیت و نورانیت و توجه به حق و یا شقاوت میگردد. سوم - سعادت و
شقاوت فعلی متحصل از دو نوع أول و دوم که: برای انسان موجود و فعلیت پیدا
کرده، و مبنای مقام و مرتبه و ثواب و عقاب میشود. 3- سعادت و شقاوت
ذاتی فطری: موجب و علت هدایت یا ضلالت نباشد، بلکه معرف محدودیت و
تشخیصدهنده مراتب وجودی و سعه قلب و ضیق باطن است. و انسان در هر
مرتبهای از مراتب سعادت و شقاوت باشد: دارنده اختیار است، که میتواند با
حسن اختیار و انتخاب، خیر و صلاح خود را در محدوده وجودی خود برگزیند، و در
نتیجه روی به سوی سعادت خود کرده، و خود را در این مسیر تقویت و موفق
بدارد. و از طرف دیگر: هر کسی در محدوده وجود خود، اختیار دارد که در
أثر سوءنظر و پیروی از تمایلات برخلاف عقل، راه فساد و انحراف و ظلم و حیله
را انتخاب کرده، و به تدریج خود را در این مسیر تقویت و محکم کند. 4-
سعادت و شقاوت: اختصاص به جهت روحانی نداشته، و بر سه نوع منقسم میشود:
أول - در جهت زندگی مادی و دنیوی که: وسائل برنامه جریان مادی برای او به
نحو مطلوب و مشروع و پسندیده و روی موازین عقل و صلاح و خیر میسر گشته و در
این راه موفق و پیش برود. و یا به زحمت و تکلف و برخلاف راهنمایی عقل و
عقلاء، راه جهل و انحراف از حق و ظلم و تعدی به حقوق دیگران را برنامه خود
قرار داده، و تیشه به ریشه سعادت و خیر و صلاح خود بزند. دوم - سعادت و
شقاوت روحانی خالص که: تمام توجه او به جهت اخلاص در عبودیت و سیر به سوی
لقاء پروردگار متعال و تهذیب کامل نفس و تکمیل و تقویت آن باشد. سوم - سعادت و شقاوت از هر دو جهت - دنیوی و الهی. 5-
پس سعادت و شقاوت: مخصوص جهت روحانی و معنوی نبوده، و در زندگی دنیوی نیز
تحقق پیدا میکنند. و در این صورت: شقاوت منحصر میشود به أفرادی که در
زندگی مادی دنیوی و هم از لحاظ حیات روحانی دچار به انحراف و اعراض از خیر و
صلاح و راه سعادت خود باشند. و أقل مرتبه سعادت آنکه: زمینهای
فیالجمله برای انسان از جهت معنوی یا مادی، موجود باشد که با آن زمینه و
سرمایه موجود، بتواند خود را در محدوده وجودش به سوی خیر و صلاح سوق بدهد. و
چون سعادت را دارای مراتب بسیار زیاد میدانیم: أفرادی که از تمام این
مراتب محروم شده، و به کلی مشمول شقاوت و بدبختی گشته، و امید هدایت و
سعادت درباره آنان داده نشود: جمع قلیلی خواهند بود که - ختم الله علی
قلوبهم - 2 / 7، که در أثر سوء تربیت و سوء أعمال به مرحله بسته شدن صفحه
سعادت آنان منتهی میشود. 6- شقاوت مطلق در مرحله تکوین و خلق: محال
است، زیرا تکوین در حقیقت تجلی و ظهور صفات قدرت و علم و اراده پروردگار
متعال است، و اراده و اختیار خلق چیزی که فساد و شقاوت مطلق باشد: علامت
ضعف در اراده و فقدان علم و احاطه است، و کسی که در وجود او ضعف و احتیاج و
محدودیت باشد: هرگز خدای واجب مطلق نامحدود و نامتناهی نخواهد بود. و
أیضا، موجودی که هیچ گونه مقتضی خیر و صلاح در وجود او نیست: هرگز خیر و
صلاح در خلق او نیز نخواهد بود. مضافا بر آنکه: اگر در مقام تکوین و خلق،
کسی شقی باشد: هرگز از جانب خداوند متعال مورد توجه تکلیف نخواهد بود. و از این لحاظ تعبیر به جمله - فی بطن امه، شده است، و آن مرحله بعد از تکوین است. 7-
فی بطن امه: بطون در مقابل ظهور است، و بطن به معنی باطن و أعم است از
معده و رحم. و تعبیر به بطن امه: اشاره باشد به بلوغ جنین به حدی که صدق
انسانیت کند با تمام شدن اعضاء، و این معنی پس از تکوین أصل ماده خواهد شد.
و مؤید این معنی است: تعبیر به سعد و شقی به صیغه ماضی که دلالت بر حدوث تحقق فعل میکند، نه بر ثبوت صفت. و
گفته شد که: سعادت و شقاوت ذاتی در أثر علل و أسباب خارجی و عوارض حاصله
از محیط و خصوصیات أعمال و أخلاق و صفات أبوین و حوادث، به وجود خواهد آمد،
نه با تکوین و خلق. و هم معلوم شد که: سعادت و شقاوت مراتب زیادی
داشته، و به معنی مقتضی است، نه سبب و علت تام. و در عین حال أعم است از
جهت امور دنیوی و زندگی مادی، و یا از جهت روحانی. و أما جهت ذکر مرحله
أول از مراحل سعادت و شقاوت در حدیث (من سعد فی بطن امه): برای آن است که
از این مرحله سعادت یا شقاوت نشأت گرفته و آغاز میشود، و سپس با مرحله دوم
تکمیل و تثبیت میگردد. 8- علم الله أنه سیعمل: این جمله نزدیک است به همان معنی اقتضاء و حالت مساعد یا حصول حالت منافی خیر و صلاح. آری
علم عبارت از احاطه و آگاهی به کلیات و جزئیات یک قضیه و جریانی باشد، و
هرگز علم علت نیست برای وجود و تحقق آن در خارج، چنانکه در جریان علوم ما
نیز این چنین است. و خداوند متعال محجوب به زمان و مکان و سائر حدود نبوده، و نور علم محیط او به حال و گذشته و آینده برابر است. و
روی جریان طبیعی خارجی، چون حالت اقتضاء در چیزی به وجود آمد: روی هم رفته
به اقتضای خصوصیات و شرائط موجود، آثار و نتائج مترتب نود درصد معلوم
میشود. پس در این مورد تعبیر با علم خداوند به جریان آینده: بسیار متناسب و عین حقیقت و بهترین تعبیر خواهد بود. 9-
فکل میسر لما خلق له: آفرینش از خداوند متعال چون سائر أسباب و وسائل و
ماشینهای گوناگونی است که هر کدام از آنها به یک منظور و هدفی ساخته شده
است، و بهتر است در مسیر همین منظور مورد استفاده قرار بگیرد. خلق جهان
و جهانیان روی نظم دقیق و تقدیر بسیار صحیح و با در نظر گرفتن مقاصد و
نتائج کاملی صورت گرفته است، و أفراد مردم هم مختلف آفریده شدهاند، و همین
طوری که از لحاظ صورت و شکل با همدیگر اختلاف دارند: از جهت استعداد و
قوای نفسانی و تمایلات و ذوقیات و قوای ظاهری و صفات روحی نیز مختلف بوده، و
در نتیجه روش و رفتار و مسیر آنان متفاوت خواهد بود. و اگر هر فردی
خصوصیات استعداد و کیفیت آفرینش ذاتی خود را تشخیص و تمییز بدهد: سعادت خود
را در مسیر همین خط دریافته، و تقویت و تکمیل نفس خود را از همان نقطه
شروع کرده، و با استقامت در انجام وظائف خود به مطلوب خواهد رسید. و این معنی همان تحقق حقیقت سعادت خواهد بود. 10-
و ما خلقت الجن و الانس: این معنی به نحو کلی از مصادیق - اعملوا فکل میسر
لما خلق له - میباشد، زیرا خداوند متعال برای انسان مقدمات و أسباب و
شرائط و امکانات عبادت و عبودیت خود را فراهم و تکوینا آماده کرده است. آری
أعضاء و جوارح کار و خدمت، قوه و قدرت، استعداد و مهیا بودن، عقل و تمییز
خیر و صلاح، قوه روحانی و روح، ارشاد به أنحاء مختلف، توجه و تمایل به
کمالات، و سائر أسباب سیر برای قرب به خداوند متعال: همه در محیط زندگی
انسان و در وجود خود او فراهم شده است. و عبودیت به معنی فرمانبرداری و
بندگی مطلق است، و مخصوص نماز و روزه و ذکر و سائر أعمال شرعی نیست، و هر
کسی باید طبق شرائط و مقتضیات مخصوص خود، حقیقت عبودیت را در وجود خود
پیاده کند، از عبادات، أذکار، تأمین معاش، اداره و تأمین و تربیت عائله،
خدمات لازم برای بندگان خداوند، فراهم کردن وسائل استراحت و نظم امور،
تحصیل علوم مربوط به وظائف لازم خود، و سائر آنچه لازم باشد. پس سعادت
انسان در سیر و عمل کردن به اقتضای این أسباب و شرائطی است که خداوند متعال
در رابطه به وجود او فراهم و خلق فرموده است. و شقاوت او در انحراف از این
مسیر و استفاده نکردن از این وسائل خواهد بود. 11- ضمنا معلوم شود که:
سعادت و خوشبختی حقیقی در جهت زندگی دنیوی، ملازم با سعادت روحانی باشد:
زیرا وقتی انسان از جهت زندگی دنیوی خوشبخت و موفق شده، و زندگی او پسندیده
و مطلوب و نتیجهبخش گردید. قهرا موافق حیات روحانی بوده، و با زندگی
معنوی التیام پیدا خواهد کرد. آری آن زندگی مادی که منافی زندگی روحانی
و برخلاف مسیر معنوی و مخالف برنامه الهی باشد: کمال شقاوت و نهایت مغبون
بودن و خسران عظیم خواهد بود. و این است حقیقت جمله - ربنا آتنا فی
الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة - و زندگی دنیوی وقتی حسنه میشود که به حیات
أبدی روحانی یاری کرده، و با آن التیام داشته باشد.
[~hr~]منبع: احادیث صعب امام هفتم و بررسی و تحقیق و توضیح لازم از آنها؛ علامه مصطفوی؛ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی چاپ اول 1385.
نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 429