responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 395

مناظره با هارون و فرقه عباسی

مرحوم شیخ صدوق و شیخ مفید و دیگر بزرگان در کتابهای مختلف حکایت کرده اند: [1] .
حضرت ابوالحسن، امام موسی بن جعفر علیهماالسلام در جمع بعضی از اصحاب خاص، فرمود:
روزی هارون الرشید مرا احضار کرد و چون بر او وارد شدم سلام کردم، وی پس از آن که جواب سلام مرا داد؛ گفت: آیا ممکن است دو خلیفه از مردم مالیات دریافت نمایند؟!
گفتم: مواظب باش و تقوای الهی را رعایت نما، مبادا سخن بی محتوای دشمنان ما را بپذیری، اگر صلاح می‌دانی حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم بخوانم!
هارون گفت: مانعی نیست. اظهار داشتم: پدرم از پدران بزرگوارش، از جدم رسول خدا صلوات الله علیهم نقل فرمود: همانا چنانچه بدن خویشان با یکدیگر تماس پیدا کنند، تحریک و آرامش به وجود می‌آورد؛ بنابراین دستت را در دست من قرار ده؛ و سپس جلو رفتم و هارون دست مرا گرفت و کنار خود نشانید و گفت: دیگر وحشتی نداشته باش، راست گفتی و نیز جدت راست گفته است، سکون و آرامش پیدا کردم و دوستی تو در دلم جای گرفت، اکنون سئوال هایی را مطرح می‌کنم که کسی پاسخ آن‌ها را نمی‌داند، چنانچه جواب صحیحی دادی، تو را آزاد می‌گذارم و پس از این، سخن هیچ کسی را بر علیه تو اهمیت نمی‌دهم.
گفتم: آنچه می‌خواهی سئوال کن، اگر در امان بودم پاسخ می‌گویم. هارون اظهار داشت: چنانچه راست گفتی و جواب از روی تقیه نبود در امان خواهی بود. و سپس گفت: به چه دلیلی شما بر ما ترجیح داده شده اید؛ و بر ما برتری دارید؟ و حال آن که ما و شما از نسل عبدالمطلب هستیم و پسر عمو خواهیم بود. در پاسخ گفتم: به جهت آن است که عبدالله و ابوطالب از یک پدر و مادر بوده اند؛ ولی عباس، مادرش غیر از مادر آن دو نفر بود و فقط از جهت پدر یکی هستند. سپس گفت: چگونه به خود اجازه می‌دهید که مردم شما را پسران حضرت رسول - بنی الرسول - نامند و حال آن که شماها فرزندان علی بن ابی طالب علیه‌السلام هستید و انسان از ناحیه پدر به اجداد خود منسوب می شود و مادر نقشی ندارد؟
در جواب هارون چنین اظهار داشتم: چنانچه رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم زنده گردد و دختر تو را برای خود خواستگاری نماید، آیا قبول می‌کنی؟
پاسخ داد: بلی.
گفتم: ولی چنانچه از من خواستگاری نماید، نمی‌پذیرم.
هارون گفت: چرا؟
جواب دادم: چون من توسط او متولد شده ام، لیکن تو از دیگری به دنیا آمده ای.
پس از آن، هارون الرشید پرسید: چگونه خود را ذریه رسول الله می‌نامید؛ و حال آن که ذراری شخص به وسیله مرد شناخته می‌شود و شماها فرزندان دختر رسول الله می‌باشید؟
از او خواستم تا از جواب این سئوال مرا معذور دارد، ولی او نپذیرفت و اصرار ورزید تا پاسخ گویم؛ و نیز افزود: شما فرزندان علی ابن ابی طالب علیه‌السلام هستید؛ چرا خودتان را رئیس و رهبر مسلمین و ذراری رسول الله - صلوات الله علیه - معرفی می‌کنید؟!
در جواب گفتم: به خدا پناه می‌برم از شر شیطان، خداوند عیسی علیه‌السلام را از ذریه حضرت ابراهیم و داود و موسی و سلیمان علیهم‌السلام معرفی کرده است، اکنون بگو که عیسی کیست؟ هارون پاسخ داد: عیسی پدر نداشت. گفتم: بنابراین از طریق مادرش، مریم از ذراری انبیاء علیهم‌السلام قرار گرفته است. و همچنین ما نیز از طرف مادر ذریه پیغمبر خدا می‌باشیم، آیا کفایت می‌کنی یا بیفزایم؟
گفت: توضیح بیشتری بده؟ گفتم: آن هنگامی که رسول خدا صلوات الله علیه خواست با نصاری مباهله نماید، اظهار داشت: فقط پسران و زنان و خودمان باشیم و درباره یکدیگر نفرین نمائیم؛ و تنها امام حسن، حسین، علی و زهراء علیهم‌السلام را همراه برد؛ پس همانطور که امام حسن و حسین را فرزند خود نامید، ما هم فرزند و ذریه او هستیم.
در پایان، هارون الرشید مرا تحسین کرد و گفت: مشکلات و خواسته‌های خود را مطرح نما که برآورده خواهد شد. گفتم: اولین خواسته من این است که اجازه دهی پسر عمویت به حرم جدش، کنار اهل عیالش باز گردد؟ در جواب اظهار داشت: بررسی کنیم. در ادامه روایت گفته شده است که هارون دستور داد تا حضرت را نزد سندی بن شاهک محبوس نمایند[2] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) حدیث بسیار طولانی است، که در ترجمه به قطعاتی از آن اکتفاء شد.
(2)
عیون أخبار الرضا علیه‌السلام: ج 1، ص 81، اختصاص شیخ مفید: ص 54، س 19، بحار الأنوار: ج 48، ص 121، ح 1، و ص 125، ح 2، مدینة المعاجز: ج 6، ص 427، ح 2080، أعیان الشیعة: ج 2، ص 8، ینابیع المودة: ج 3، ص 117.
منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی کاظم؛ عبدالله صالحی؛ مهدی یار.

نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 395
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست