responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 456

شفای چشم یکی از یاران

حضرت امام جواد علیه‌السلام از جدش حدیث کرده است: کسی که زمانه را با دیده‌ی بدبینی و انکار نگاه کند و از روی سخط لب به ملامت روزگار بگشاید، ملامتش به درازا می‌کشد و از آن طرفی نمی‌بندد.
محمد بن میمون روایت می‌کند که روزی در مکه به خدمت حضرت امام رضا علیه‌السلام رفتم و گفتم: یابن رسول الله صلی الله علیه و آله قصد دارم به مدینه سفر کنم. نامه‌ای به پسرت ابی جعفر بنویس تا با خودم به مدینه ببرم. حضرت تبسم فرمود و بعد از آن نامه‌ای نوشت و به من داد. من راهی مدینه شدم و بعد از قطع منازل به مدینه مشرفه رسیدم. خادمی را بر در منزل حضرت امام رضا علیه‌السلام دیدم. گفتم: آقازاده‌ی مرا، یعنی اباجعفر محمد تقی علیه‌السلام را بیرون بیاور تا به دیدار فایض الانوارش مشرف گردم. خادم رفت و آن در یگانه را از صدف مهد برداشته و بیرون آورد و در مصابیح القلوب ذکر شده که در آن وقت سن شریف آن حضرت یک سال و چهار ماه بوده است. محمد گوید: چون به نزدیک شهزاده رسیدیم، سلام کردم. آن بچه چمن جلالت جواب داد بعد از آن فرمود: ای محمد! حال تو چطور است؟ در آن ایام به چشم من مرضی رسیده بود که چیزی را نمی‌دیدم. گفتم: یابن رسول الله صلی الله علیه و آله چشمم نابینا شده، فرمود: ای محمد! پیش من بیا. چون نزدیک آن حضرت رفتم، نامه را به خادم دادم. حضرت اشاره فرمود تا خادم نامه را باز کند و نزد حضرت بیاورد. آن حضرت نامه را خواند و بعد از آن فرمود: ای محمد نزدیک‌تر بیا، چون جلوتر رفتم، دست مبارک بر چشم من کشید و به برکت آن حضرت چشمهای من روشن گردید. پس دست و پای آن حضرت را بوسیدم و از آن روز روشنی چشم خود را روز به روز رو به افزایش دیدم. الحمدالله رب العالمین.

[~hr~]منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.

نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 456
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست