نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 113
بخشیدن مال بهارانش
حضینی آورده است: از محمد بن علی بن حدید و شاء کوفی روایت شده که
گفت: به قصد حج، بیرون آمدیم و چون حج ما به پایان رسید و از مکه بازگشتیم،
گرفتار دزدان شدیم و ما، گروهی از شیعیان امام جواد علیه السلام بودیم، هر
چه داشتیم، بردند و هنگامی که به مدینه رسیدیم، خدمت امام جواد علیه
السلام شرفیاب شدم، حضرت قبل از اینکه چیزی بگویم، پیشدستی کرد و فرمود: ای
علی بن حدید! در منزل «عرج»، گرفتار دزدان شدید، هر چه با خود داشتید، همه
را بردند و تعدادتان بیست و سه نفر است و نام هرک از ما، با نام پدرمان را
گفت، عرض کردم: به خدا سوگند! همینطور است، سرور من! چنان شدیم که
فرمودید، پس حضرت دستور داد لباس و پول زیادی به من بدهند و فرمود:
میانارانت قسمت کن، چه اینکه اینها به همان اندازه ای است که از شما به
سرقت رفته است. علی بن حدید گفت: آنها برداشته و نزد برادران و دوستانم
رفتم و میان آنها تقسیم کردم و قسم به خدا! معلوم شد که درست به اندازه
دارایی سرقت شده ماست.[1] . ابن حمزه گفته است: محمد بن ابوالقاسم
از پدرش - بلکه عموم راویان شیعه نقل کرده اند -، روایت کرده که گفت: مردی
از خراسان، در مدینه خدمت امام جواد علیه السلام رسید و گفت: درود بر شما
ای فرزند رسول خدا! و او مذهب واقفی داشت.[2] . پس حضرت در جوابش فرمود:
سلام [3] ؛آن مرد، سلام و درود خود را تکرار کرد، باز هم حضرت فرمود: سلام؛
در این هنگام آن مرد امامت حضرت را پذیرفت (و از مذهب واقفی خارج شد). مرد
خراسانی گفت: (در آن لحظه که حضرت جواب سلام سردی داد) با خودم گفتم:
چگونه می داند که امامش نمی شمارم و از امامتش باز ایستاده ام؟ راوی گفت:
پس مرد خراسانی گریست و عرض کرد: فدایت شوم! اینها فلان مبلغ پول است، از
من قبول کنید، حضرت به او فرمود: قبول کردم، ولی آنها را پیش خودت نگهدار،
مرد خراسانی عرض کرد: وقتی از خانواده ام جدا شدم، خرجی کافی بلکه بیشتر از
آن را برایشان گذاشته ام. حضرت فرمود: آنها را همراهت بردار که بطور مکرر
به آنها، نیاز خواهی داشت. مرد خراسانی گفت: پولها را همراهم برداشتم و
مراجعت کردم، ناگهان دیدم، دزدی به خانه ام زده و هر چه داشته ام، برده است
و همان پولها را به خانه خود بردم.[4] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) الهدایه الکبری: 302. (2)
واقفیها کسانی هستند که بعد از امام موسی بن جعفر علیهما السلام امامت
امامان بعدی را نپذیرفتند و توقف کردند و به هفت امامی نیز شهرت دارند. [3]عنی جواب سلام حضرت، سرد بود و مثل سلام به شیعیان نبود و معلوم بود که حضرت فهمیده است که آن مرد واقفی است. [4] الثاقب فی المناقب: 518، ح 449. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 113