نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 653
شفای نابینا و جذامی
هاشم بن زید میگوید: دیدم نابینایی را نزد امام هادی علیهالسلام
آوردند، و او شفایش داد و دیدم از گل همچون پرنده میساخت و در آن میدمید و
پرواز میکرد، به او عرض کردم: میان تو و عیسی علیهالسلام فرقی نیست.
فرمود: من از او هستم، و او از من است. راوندی از ابوهاشم جعفری نقل میکند که گفت: مردی
از اهل سامرا بیماری جذام گرفت، و زندگیش ناگوار شد، روزی نزد ابوعلی فهری
نشسته بود، و از بیماری خود شکوه میکرد، فهری به او گفت: اگر روزی نزد
امام هادی علیهالسلام بروی، و بخواهی که برایت دعا کند، امیدوارم بهبود
یابی. آن مرد روزی در وقت بازگشت امام علیهالسلام از قصر متوکل، در راه او
نشست، چون امام علیهالسلام را دید، برخاست تا نزدیک شود و درخواست کند،
که امام علیهالسلام سه بار با اشاره دست، فرمود: کنار برو، خدا شفایت دهد.
آن مرد برگشت، و جرات نکرد که نزدیک شود، در راه فهری را دید، و جریان و
فرموده امام علیهالسلام را برای او گفت: فهری گفت: امام علیهالسلام، پیش
از آن که تو بخواهی برایت دعا کرده است، برو که به زودی شفا میابی. مرد به
خانه خود برگشت، و شب را گذراند، چون صبح شد، در بدن خود هیچ اثری از
بیماری ندید. [99] -99- طبرسی از حمران نقل میکند که گفت: به امام هادی
علیهالسلام نوشتم: فدایت شوم، در همسایگی من یکی از موالیان شما بیماری
حبس بول گرفته است، از شما میخواهد که دعا بفرمایید خدا شفایش دهد، و نام
او نفیس خادم است. امام علیهالسلام پاسخ داد: خدا بیماری و اندوه تو را
برطرف، و گرفتاری دنیا و آخرت را از تو دور کند، و به او سفارش اکید کن
قرآن بخواند، که به خواست خدا بهبود میابد. روی ابن عبدالوهاب: عن
أبیجعفر بن جریر الطبری، عن عبدالله بن محمد البلوی، عن هاشم بن زید قال:
رأیت علی بن محمد، صاحب العسکر علیهماالسلام و قد أتی بأکمه فأبرأه، و
رأیته یهییء من الطین کهیئة الطیر و ینفخ فیه، فیطیر، فقلت له: لا فرق
بینک و بین عیسی علیهالسلام، فقال علیهالسلام: أنا منه و هو منی [1] . قال
الراوندی: قال أبوهاشم الجعفری: انه ظهر برجل من أهل سر من رأی برص، فتنغص
علیه عیشه، فجلس یوما الی أبی علی الفهری، فشکا الیه حاله، فقال له: لو
تعرضت یوما لأبی الحسن علی بن محمد بن الرضا علیهمالسلام فسألته أن یدعو
لک، لرجوت أن یزول عنک. فجلس یوما فی الطریق، وقت منصرفه من دار المتوکل،
فلما رآه قام لیدنو منه فیسأله ذلک، فقال له: تنح! عافاک الله، و أشار الیه
بیده تنح! عافاک الله، و أشار الیه بیده تنح! عافاک الله ثلاث مرات. فرجع
الرجل و لم یجسر أن یدنو منه، و انصرف فلقی الفهری فعرفه الحال و ما قال،
فقال: قد دعا لک قبل أن تسأل، فامض فانک ستعافی. فانصرف الرجل الی بیته فبات تلک اللیلة، فلما أصبح لم یر علی بدنه شیئا من ذلک [2] . روی
الطبرسی: عن حمران قال: کتبت الی أبیالحسن الثالث علیهالسلام: جعلت
فداک، قبیلی رجل من موالیک به حصر البول، و هو یسألک الدعاء أن یلبسه الله
العافیة، و اسمه نفیس الخادم، فأجاب: کشف الله ضرک، و دفع عنک مکاره الدنیا
و الآخرة، و ألح علیه بالقرآن، فانه یشفی ان شاء الله تعالی [3] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) عیون المعجزات: 131، بحارالأنوار 50: 185 ح 63، مدینة المعاجز 7: 458 ح 42. (2) الخرائج و الجرائح 1: 399 ح 5، الثاقب فی المناقب: 554 ح 14، بحارالأنوار 50: 145 ح 29. (3) مکارم الأخلاق: 398، بحارالأنوار 95: 106، الامام الهادی علیهالسلام من المهد الی اللحد: 369 ح 220. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 653