نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 654
شعبده باز هندی
راوندی با سند از زرافه [1] ، همدم متوکل نقل میکند که گفت: یک
شعبده بازی از هند نزد متوکل آمد، او حقهباز بینظیری بود، و متوکل بسیار
شوخ و بازیگر بود، تصمیم گرفت که امام هادی علیهالسلام را شرمنده کند، از
اینرو به شعبدهباز گفت: اگر او را شرمنده کنی هزار دینار خالص به تو
میدهم. شعبده باز گفت: دستور ده نان لواش نازک پخت کنند، و آن را بر
سفره بگذار، و مرا در کنار او بنشان. متوکل انجام داد، و امام علیهالسلام
را برای غذا آورد، و در طرف چپ او بالش چرمی گذاشت که نقش شیر داشت، و
شعبده باز را در کنار بالش نشاند، امام علیهالسلام دست برد تا نانی بردارد
که شعبده باز آن را پرواز داد، باز دست برد نان دیگری را بردارد که آن را
هم پرواز داد، مردم به خنده افتادند. امام هادی علیهالسلام دست خود را بر
نقش شیر بالش زد، و فرمود: او را بگیر. پس آن شیر خیز برداشت، و شعبده باز
را گرفت و خورد، همه حاضران شگفت زده شدند، و امام علیهالسلام برخاست،
متوکل گفت: تو را به خدا بنشین و شعبده باز را برگردان. امام
علیهالسلام فرمود: سوگند به خدا او دیگر دیده نمیشود، آیا دشمنان خدا را
بر اولیای خدا مسلط میکنی؟! و امام علیهالسلام از نزد متوکل بیرون رفت، و
آن مرد، دیگر دیده نشد. قال الراوندی: روی أبوالقاسم بن
أبیالقاسم البغدادی، عن زرافة صاحب المتوکل، انه قال: وقع رجل مشعبذ من
ناحیة الهند الی المتوکل یلعب لعب الحقة [1] و لم یر مثله، و کان المتوکل
لعابا، فأراد أن یخجل علی بن محمد بن الرضا علیهمالسلام، فقال لذلک الرجل:
ان أنت أخجلته أعطیتک ألف دینار زکیة. قال: تقدم بأن یخبز رقاق خفاف، و
اجعلها علی المائدة، و أقعدنی الی جنبه، ففعل و أحضر علی بن محمد
علیهماالسلام للطعام، و جعلت له مسورة عن یساره کان علیها صورة أسد، و جلس
اللاعب الی جانب المسورة. فمد علی بن محمد علیهماالسلام یده الی رقاقة،
فطیرها ذلک الرجل فی الهواء، و مد یده الی أخری، فطیرها فتضاحک الجمیع.
فضرب علی بن محمد علیهماالسلام یده الی تلک الصورة التی فی المسورة، و قال:
خذه، فوثبت تلک الصورة من المسورة فابتلعت الرجل، و عادت فی المسورة [2]
کما کانت. فتحیر الجمیع، و نهض علی بن محمد علیهماالسلام فقال له المتوکل:
سألتک الا جلست ورددته، فقال: والله! لا یری بعدها أتسلط أعداء الله علی
أولیاء الله؟! و خرج من عنده، فلم یر الرجل بعد [3] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) بحار، این حدیث را از زراره دربان متوکل نقل میکند. (2)
الحق و الحقة - بالضم - الوعاء من الخشب و غیره، و کأن المشعبذین کانوا
یلعبون بالحقة نحوا من اللعب: یجعلون فیها شیئا بعیان الناس ثم یفتحونها و
لیس فیها شیء، أو کان آلات لعبهم فی حقة مخصوصة فسموا بذلک، و لذلک یعرفون
عند الأعاجم ب «حقه باز» أی اللاعب بالحقة. الخرائج. [3] المسور و المسورة: متکأ من جلد. المنجد: 362، (سار). [4]
الخرائج و الجرائج 1: 400 ح 26، الثاقب فی المناقب: 555 ح 15، بحارالأنوار
50: 147 ح 31، مدینة المعاجز 7: 472 ح 54، مسند الامام الهادی
علیهالسلام: 45 ح 20. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 654