responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 567

زیارت جامعه کبیره‌

صدوق با سند خود از موسی بن عبدالله نخعی نقل می‌کند که گفت:
به [امام هادی علیه‌السلام] امام علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی‌طالب علیهم‌السلام عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! به من زیارتی بلیغ و کامل بیاموز که هر گاه خواستم یکی از شما را زیارت کنم آن را بخوانم.
امام علیه‌السلام فرمود: چون به درگاه رسیدی بایست، و شهادتین را بگو، و با غسل باشی، و چون داخل شدی و قبر را دیدی بایست، و سی بار بگو: الله اکبر، الله اکبر، سپس با آرامش و وقار و گام‌های نزدیک به هم، اندکی راه برو، و بایست و سی بار دیگر بگو: الله اکبر، سپس به قبر نزدیک شو، و چهل بار دیگر تکبیر بگو تا صد بار کامل شود، آنگاه بگو:
سلام بر شما ای خاندان نبوت و پایگاه رسالت، و جایگاه رفت و آمد ملائکه، و فرودگاه وحی، و معدن [های] رحمت خداوندی، و خزانه داران علوم الهی، و جلوه‌های برین حلم ربانی، و بنیان‌های کرامت [و بزرگواری]، و پیشوایان امت‌ها، و اولیای نعمت‌ها و بنیادهای [استوار] نیکان، و استوانه‌های [پایدار] خوبان، و سیاستمداران [دادگر] بندگان، و ارکان [فضائل] سرزمین‌ها، و درهای [درخشش] ایمان، و امین‌های خدای رحمان، و ذریه‌ی پیامبران، و برگزیده [های] پیامبران، و خاندان برگزیده‌ی پروردگار عالمیان، و رحمت برکات خدا [بر شما باد].
سلام بر امامان هدایت، و چراغان شب [های] پر ظلمت، و پرچم‌های [برافراشته‌ی] پارسایی، و صاحبان خرد، و دارندگان عقل، و پناه [استوار] خلق، و وارثان پیامبران، و جلوه [ها] ی برین [جمال و جلال حق]، و دعوت [های] برترین [خداوندگار رحمت]، و حجت‌های خدا بر [همه‌ی] اهل دنیا، و عوالم قیامت و برزخ، و رحمت و برکات خدا [بر ایشان باد].
سلام بر پایگاههای معرفت خدا، و قرارگاههای برکت خدا، و معدن‌های حکمت خدا، و حافظان سر خدا، و حاملان کتاب خدا، و اوصیای پیامبر خدا، و ذریه‌ی رسول خدا - صلوات و سلام خدا بر او و آل او باد - و رحمت و برکات خدا [بر ایشان باد].
سلام بر دعوت کنندگان به سوی خدا، و راهنمایان بر خشنودی خدا، و قرار یافتگان در [عالم] ملکوت خدا، و کاملان در محبت خدا، و خالص شدگان در توحید خدا، و آشکار کنندگان امر و نهی خدا، و بندگان تکریم شده‌ی خدا، آنان که در گفتار، به او پیشی نگیرند، و به فرمان او کار کنند، و رحمت و برکات خدا [بر ایشان باد].
سلام بر امامان دعوت کننده، و پیشوایان هدایت کننده، و بزرگواران سرور، و مدافعان حمایتگر، و اهل [یاد و] ذکر خدا، و فرمانروایان [خلق خدا]، و بقیة الله، برگزیده، حزب، کان علم، حجت، و راه و نور خدا، و رحمت و برکات خدا [بر ایشان باد].
شهادت می‌دهم که هیچ معبود به حقی جز خدای یگانه‌ی بی‌شریک نیست، چنانکه خدا برای خود شهادت داده، و فرشتگان و صاحبان علم از بندگانش، برای او شهادت داده‌اند. هیچ معبود به حقی نیست جز او که عزیز و حکیم است، و شهادت می‌دهم که محمد، بنده‌ی برگزیده، و رسول پسندیده‌ی اوست، که خدا او را با هدایت، و آئین حق روانه کرد، تا آن را بر هر چه دین است فائق گرداند، هر چند مشرکان را ناخوش آید، و شهادت می‌دهم که شما امامان، صاحب رشد [و کمال]، هدایت یافته، معصوم، گرامی، مقرب خدا، پارسا، راستگو، برگزیده، مطیع خدا، دست اندرکار امر خدا، عمل کننده‌ی به خواست خدا، و کامیاب به تکریم او هستید.
شما را با علم خود برگزید، و برای غیب خود پسندید، و برای سر خود انتخاب کرد، و با قدرت خود برگزید، و با هدایت خود عزیز کرد، و ویژه‌ی برهان خود ساخت، و با نور [یا: برای نور] [1] خود انتخاب کرد، و با روح خود تأیید کرد، و پسندید تا جانشینان در زمینش، و حجت‌های بر بندگانش، و یاوران دینش، و حافظان سرش، و خزانه‌داران علمش، و امانت داران حکمتش، و ترجمان‌های وحیش، و ارکان توحیدش، و شاهدان بر خلقش، و نشان‌های [هدایت] بندگانش، و نورگاه‌های بلند سرزمین‌هایش، و راهنمایان بر راهش باشید. خدا شما را از لغزش‌ها نگهداشت، و از فتنه‌ها [ی کفر و شرک] ایمن ساخت، و از آلودگی‌ها پاک کرد، و پلیدی [هر شرکی] را از شما [خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله] زدود، و پاکی ویژه‌ای به شما بخشید.
و شما نیز به جلال [و کبریایی] او تعظیم، و شأن [و مقام] او را بزرگ، و کرم او را ارجمند، و یاد او را پیوسته، و پیمان او را محکم، و رشته‌ی طاعتش را استوار کردید، و در نهان و آشکار، خالص و بی‌غل و غش، برای او بودید، و با حکمت و اندرز نیکو به راه او دعوت کردید، و در راه خشنودی او بذل جان کردید، و در کنارش بر ناگواری‌ها که به شما رسید صبر کردید، و نماز را بپا داشتید، و زکات را پرداختید، و به نیکی‌ها وادار کردید، و از بدی‌ها باز داشتید، و در راه خدا جهاد بایسته انجام دادید، تا دعوت [توحیدی] او را آشکار کردید، و فرائض [و احکام] اش را بیان کردید، و حدودش را بپا داشتید، و آبشخورها [و منابع] احکامش را نشر دادید، و به سنتش عمل کردید، و در این کارها به [رضوان و] رضایش رسیدید، و به [قدر و] قضایش تن دادید، و پیامبران پیشینش را تصدیق کردید. پس روگردان از شما، از دین بیرون، و ملازم [و همراه] با شما [به دین،] پیوسته، و مقصر در حق شما [دینش] نابود است، و حق با شما، و در شما، و از شما، و به سوی شما است، و شما اهل حق، و کان حقید، و میراث پیامبری نزد شماست، و بازگشت خلق به سوی شما، و حسابشان با شماست، و سخن جدا کننده‌ی حق و باطل نزد شماست، و آیات [و معجزات] خدا پیش شماست، و اراده‌های استوار خدا، در شما [جلوه‌گر] است، و نور و برهان خدا نزد شما، و امر او با شماست.
هر که دوستدار شما باشد با خدا دوستی کرده، و هر که دشمن شما باشد با خدا دشمنی کرده است، و هر که شما را دوست بدارد، خدا را دوست داشته، و هر که با شما کینه بورزد، با خدا کینه ورزیده است، و هر که خود را با شما حفظ کند، با خدا خود را حفظ کرده است، شما استوارترین راه خدا، و شاهدان دار فنا، و شفیعان دار بقاء و رحمت پیوسته [ی حق]، و آیت مخزون او، و امانت محفوظ او، و باب آشنای [رفع نیازمندی‌های] مردمید، و هر که نزد شما آمد نجات یافت، و هر که نیامد به هلاکت رسید، به سوی خدا فرامی‌خوانید، و بر او راهنمایی می‌کنید، و به او ایمان می‌آورید، و تسلیم او می‌شوید، و به امر او عمل می‌کنید، و به راه او ارشاد می‌کنید، و طبق فرموده‌ی او حکم می‌رانید. هر که دوستدار شما، سعادتمند، و هر که دشمن شما نابود، و هر که منکر شما، ناامید، و هر که جدای از شما، گمراه، و هر که دست به دامن شما، کامیاب، و هر که پناهنده‌ی به شما، در امان، و هر که تصدیق کننده‌ی شما، در سلامت، و هر که خود نگهدار به وسیله‌ی شما، ره یافته است. هر که از شما پیروی کرد، بهشت جای اوست، و هر که با شما مخالفت کرد، آتش جایگاه اوست، و هر که آگاهانه شما را رد کرد کافر است، و هر که با شما جنگید مشرک است، و هر که از شما نپذیرفت در پائین‌ترین مرتبه‌ی دوزخ است.
شهادت می‌دهم که این‌ها، مقام بنیادین شما در دوران گذشته، و جاری [و حاضر] شما در روزگاران آینده است، و ارواح و نور و سرشت شما یکی است، همه پاک و پاکیزه، و بعضی از بعض دیگر است، خدا [در ازل،] شما را نورهایی آفرید، و طواف کننده‌ی عرشش قرار داد، تا اینکه به وسیله‌ی شما بر ما منت نهاد، و شما را در خانه‌هایی که رخصت داده تا [منزلتشان] رفعت یابد، و نامش در آن‌ها یاد شود قرار داد، و صلوات ما را مخصوص شما کرد، و ولایت شما را ویژه‌ی ما ساخت، تا خلق و خوی ما را پاک، و جان‌های ما را پاکیزه، و ما را تزکیه کند، و کفاره‌ی گناهانمان باشد، پس در پیشگاه خدا پذیرای فضل شمائیم، و به تصدیق مقام شما شناخته شده‌ایم.
خدا شما را به شریفترین جایگاه گرامیان، و عالیترین منزلت مقربان، و برترین درجه‌ی رسولان رسانید، آنجا که هیچ ملحق شونده‌ای به آن نرسد، و هیچ بالا رونده‌ای به آن برتری نیابد، و هیچ پیشتازی بر آن پیشی نگیرد، و هیچ آزمندی طمع رسیدن به آن را نکند، تا آنجا که باقی نمی‌ماند هیچ فرشته‌ی مقربی، پیامبر مرسلی، صدیقی، شهیدی، عالمی، جاهلی، فرومایه‌ای، ارجمندی، مؤمن صالحی، گناه پیشه‌ی تبهکاری، سرکش خودسری، شیطان گردنکشی، و خلقی که در این میان گواه باشد، مگر آن که خدا به همه‌ی آنان بشناساند شکوه امر شما، و بزرگی منزلت، و تمامت نور، و حقانیت مناصب، و پایداری مرتبت، و شرافت مکانت و موقعیت شما را که نزد خدا دارید، و گرانمایگی، و برگزیدگی، و قرب منزلتی را که در پیشگاه اقدسش پیدا کرده‌اید. پدر و مادر و خاندان و مال و تبارم فدای شما باد، خدا را گواه می‌گیرم، و شما را گواه می‌گیرم که من، به شما، و به آنچه ایمان دارید، ایمان دارم، و دشمن شما، و آنچه را شما نادیده می‌گیرید، نادیده می‌گیرم [و قبول ندارم]، و به شأن [و مقام] شما، و گمراهی مخالفان شما بصیرت دارم، دوستدار شما و اولیای شما هستم، و خشمگین و دشمن دشمنان شما هستم، با هر که با شما بسازد می‌سازم، و با هر که با شما بجنگد می‌جنگم، آنچه را شما حق می‌دانید، حق می‌دانم، و آنچه را شما باطل می‌دانید باطل می‌دانم، فرمانبردار شما، عارف به حق شما، و اقرار کننده‌ی به فضیلت شما، و پذیرای علم شما، و در پوشش پناه شما، اعتراف کننده‌ی به [ولایت] شما، مؤمن به بازگشت شما، تصدیق کننده‌ی رجعت شما، منتظر [ظهور] امر شما، و در انتظار دولت شما هستم. گفتار شما را می‌گیرم و طبق فرمان شما عمل می‌کنم. امان خواه شما، زائر شما، پناهجو و پناهنده‌ی به قبور شما هستم، به درگاه خدای سبحان شفاعت خواه شما هستم، و به وسیله‌ی شما به او تقرب می‌جویم، و شما را در همه‌ی احوال و کارهایم پیشاپیش مطالبات و حوائج و خواسته‌های خود قرار می‌دهم، به نهان و آشکار، و حاضر و غایب، و اول و آخر شما ایمان دارم، و در همه‌ی این امور خود را به شما می‌سپارم، و با شما به آن‌ها تن در می‌دهم، و قلبم [خرسند و] تسلیم شما، و رأیم تابع شماست، و یاریم آماده [و در اختیار] شماست تا خدا دینش را با شما زنده کند، و شما را به ایام [و روزگاران] خود برگرداند، و شما را برای [اقامه‌ی] عدل خود آشکار کند، و در زمینش به شما قدرت بخشد، با شما هستم با شما، نه با دشمن شما.
به شما ایمان دارم، و به همانگونه که ولایت اول شما را پذیرایم، ولایت آخر شما را نیز قبول دارم، و به درگاه خدای سبحان بیزاری می‌جویم از دشمنان شما، و از جبت و طاغوت و شیاطین و دار و دسته‌ی ایشان که به شما ظلم کردند، و حق شما را آگاهانه انکار کردند، و از ولایت شما بیرون رفتند، و میراث شما را غصب کردند، آنان که در [حقانیت] شما شک کردند، و از [راه] شما منحرف شدند، و [نیز بیزاری می‌جویم] از هر [محرم و] رازداری جز شما، و از هر فرمانروایی جز شما، و از پیشوایانی که به آتش فرامی‌خوانند. خدا مرا همیشه - تا زنده هستم - بر ولایت و محبت و دین شما پایدار بدارد، و به پیروی شما موفق کند، و شفاعت شما را روزیم سازد، و از بهترین موالیانی که پیرو دعوت شما هستند قرار دهد، و مرا از آنان کند که آثار شما را دنبال، و راه شما را می‌پیماید، و با هدایت شما ره می‌یابد، و در زمره‌ی شما محشور می‌شود، و در [ایام] رجعت شما برمی‌گردد، و در دولت شما، مالک [و اختیاردار می‌شود]، و در [روزگار] عافیت شما، شریف [و گرانمایه] می‌گردد، و در ایام [دولتمندی] شما قدرت پیدا می‌کند، و در فردا [که حق ظهور می‌کند] چشمش به دیدار شما روشن می‌شود.
پدر و مادر و جان و خاندان و مالم فدای شما باد! هر که خدا را بخواهد شما را جلو می‌اندازد، و هر که به یگانگی او ایمان آورد از شما می‌پذیرد، و هر که آهنگ او کند به شما رو می‌آورد، سرورانم! ثناء [و اوصاف نیک] شما را نتوانم شمرد، و به کنه مدح شما، و اندازه‌ی بی‌وصف شما نتوانم رسید، شما نور نکوکاران، و هادیان نیک کرداران، و حجت‌های [بالغه‌ی] خدای مقتدرید، خدا به وسیله‌ی [نور اعظم و اول] شما [عوالم وجود را] گشود، و به وسیله‌ی شما به پایان می‌برد، و به وسیله‌ی شما باران [رحمت] نازل می‌کند، و به وسیله‌ی شما آسمان را از اینکه جز به اذن او بر زمین افتد نگه می‌دارد، و به وسیله‌ی شما اندوه [و گرفتاری‌ها] را می‌برد، و بد حالی [و رنج و ضرر] را برطرف می‌کند، و آنچه [از حقائق و علوم که] پیامبرانش نازل کردند، و فرشتگانش فرود آوردند، نزد شماست، و [جبرئیل] روح الامین [، فرشته‌ی وحی]، به سوی جد شما [و اگر امیرمؤمنان علیه‌السلام را زیارت می‌کنی بگو: به سوی برادر شما] مبعوث شد، خدا به شما [خاندان عصمت]، عطایایی بخشیده که به هیچ یک از عالمیان نداده است، هر بزرگی در برابر بزرگواری شما سر فرود می‌آورد، و هر متکبری در برابر طاعت شما، خاضع می‌گردد، و هر سرکشی در برابر فضل شما فروتن می‌شود، و هر چیزی رام [و فرمانبر] شما است، و زمین به وسیله‌ی نور [وجودی] شما جلوه‌گر است، و کامیابان، به وسیله‌ی ولایت شما کامیابند، [همه] به وسیله شما راه رضوان را می‌پویند، و بر هر که آگاهانه ولایت شما را نمی‌پذیرد غضب خدای رحمان است.
پدر و مادر و جان و خاندان و مالم فدای شما باد! یاد شما در [زبان و یاد] یاد کنندگان است، و نام‌های شما در [ردیف] نام‌های دیگران، و تن‌های شما در [ردیف] تن‌های دیگران، و روح‌های شما در [ردیف] روح‌های دیگران، و نفوس شما در [ردیف] نفوس دیگران، و آثار شما در [ردیف] آثار دیگران، و قبور شما در [ردیف] قبور دیگران [یاد می‌شود]، ولی چه شیرین است نام‌های شما! و چه گرانمایه است [جان‌ها و] نفوس [قدسی] شما! و چه والاست شأن [و مرتبت] شما! و چه شکوهمند است موقعیت [ملکوتی] شما! و چه وافی [و استوار و بی‌کم و کاست] است پیمان شما! [و چه راست است وعده‌ی شما!].
سخن شما نور است، و امر [و ولایت] شما [مایه‌ی] رشد است، و وصیت شما تقوی [و خداترسی] است، و کار شما [همه] خیر [و نیک] است، و عادت شما احسان [و نیکوکاری] است، و سجیه [و خلق] شما بزرگواری [و بخشندگی] است، و شأن [و آهنگ] شما حق و راستی و مدارا است، و گفتار شما جدا کننده‌ی میان حق و باطل، و لازم الاجراء است، و رأی [و نظر] شما، دانش و بردباری و دوراندیشی است، و اگر از هر چیزی یاد شود شما آغاز، و اصل و فرع، و معدن و جایگاه، و پایان آن هستید.
پدر و مادر و جانم فدای شما باد! چگونه ثنای نیکوی شما را به زبان آورم؟ و [چگونه] نیک رفتاری [و احسان] شما را بشمارم؟ و خدا به وسیله شما ما را از ذلت [شرک و خودخواهی] بیرون می‌آورد، و از ما اندوه [و سختی و بدحالی] ها را برطرف می‌کند، و از لبه‌ی پرتگاه مهلکه‌ها و آتش نجاتمان می‌دهد.
پدر و مادر و جانم فدای شما باد! به وسیله‌ی دوستداری [و ولایت] شما خداوند احکام و معارف دین [خود] را به ما می‌آموزد، و آنچه را از دنیامان تباه گشته سامان می‌بخشد.
و به وسیله‌ی دوستداری [و ولایت] شما کلمه‌ی توحید و ایمان کامل می‌گردد، و نعمت [دنیا و آخرت] گرانمایه می‌شود، و پراکندگی [میان امت]، به الفت [و یگانگی] می‌کشد.
و به وسیله‌ی دوستداری [و ولایت] شما طاعات واجب خدا قبول می‌شود، و آن مودتی که [در قرآن] واجب شده از آن شماست، و درجات بلند، و مقام پسندیده [ی خالق و خلق]، و آن مرتبت [والای] معین در نزد خدای سبحان، و آن منزلت بزرگ، و شأن والا، و شفاعت پذیرفته شده، برای شماست.
پروردگارا! به آنچه نازل کردی ایمان آوردیم، و پیامبرت را پیروی کردیم، پس ما را در زمره‌ی شاهدان بنویس، پروردگارا! پس از آن که ما را هدایت کردی، دل‌هایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود رحمتی بر ما ارزانی دار، حقا که تو بسیار بخشنده‌ای، پاک و منزه است پروردگار ما که وعده‌ی پروردگار ما قطعا انجام شدنی است. ای ولی خدا! میان من و خدای سبحان، گناهانی [حاجب] است که جز خشنودی شما آن را نمی‌برد، پس سوگندتان می‌دهم به حق آن خدایی که شما را امین سر [و راز بزرگ] خود قرار داده، و از شما نگهبانی امور خلقش را خواسته، و طاعت شما را قرین طاعت خود کرده است اینکه بخشش گناهانم را از خدا بخواهید، و شفیعم باشید، که من مطیع شما هستم، هر که از شما اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است، و هر که شما را معصیت کند خدا را معصیت کرده است، و هر که شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته است، و هر که با شما دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است.
خدایا! اگر من شفیعانی نزدیک‌تر از محمد و خاندان نیکش - آن امامان نیکوکار - به تو پیدا می‌کردم ایشان را شفیعان خود می‌کردم، پس سوگند به آن حقی که برای ایشان بر خود واجب کرده‌ای از تو درخواست می‌کنم که مرا در گروه عارفان به ایشان و حق ایشان درآوری، و در زمره‌ی مرحومان با شفاعتشان قرار دهی، که تو مهربانترین مهربانانی و صلوات و سلام بسیار خدا بر محمد و آلش باد، و خدا ما را بس است، و نیکو وکیلی است.
قال الصدوق:
روی محمد بن اسماعیل البرمکی، قال: حدثنا موسی بن عبدالله النخعی، قال: قلت لعلی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی‌طالب علیهم‌السلام: علمنی یا ابن‌رسول الله! قولا أقوله بلیغا کاملا، اذا زرت واحدا منکم.
قال: اذا صرت الی الباب، فقف و اشهد الشهادتین، و أنت علی غسل، فاذا دخلت و رأیت القبر، فقف و قل: الله أکبر، الله أکبر، ثلاثین مرة، ثم امش قلیلا، و علیک السکینة و الوقار، و قارب بین خطاک، ثم قف و کبر الله عزوجل ثلاثین مرة، ثم ادن من القبر، و کبر الله أربعین مرة، تمام مائة تکبیرة، ثم قل:
السلام علیکم یا أهل بیت النبوة! و موضع الرسالة، و مختلف الملائکة، و مهبط الوحی، و معدن الرحمة، و خزان العلم، و منتهی الحلم، و أصول الکرم، و قادة الأمم، و أولیاء النعم، و عناصر الأبرار، و دعائم الأخیار، وساسة العباد، و أرکان البلاد، و أبواب الایمان، و أمناء الرحمن، و سلالة النبیین، و صفوة المرسلین، و عترة خیرة رب العالمین، و رحمة الله و برکاته.
السلام علی أئمة الهدی، و مصابیح الدجی، و أعلام التقی، و ذوی النهی، و أولی الحجی، و کهف الوری، و ورثة الأنبیاء، و المثل الأعلی، و الدعوة الحسنی، و حجج الله علی أهل الدنیا، و الآخرة و الأولی، و رحمة الله و برکاته.
السلام علی محال معرفة الله، و مساکن برکة الله، و معادن حکمة الله، و حفظة سر الله، و حملة کتاب الله، و أوصیاء نبی الله، و ذریة رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و رحمة الله و برکاته.
السلام علی الدعاة الی الله، و الأدلاء علی مرضاة الله، و المستقرین فی أمر الله، و التامین فی محبة الله، و المخلصین فی توحید الله، و المظهرین لأمر الله و نهیه، و عباده المکرمین، الذین لا یسبقونه بالقول، و هم بأمره یعملون، و رحمة الله و برکاته.
السلام علی الأئمة الدعاة، و القادة الهداة، و السادة الولاة، و الذادة الحماة، و أهل الذکر، و أولی الأمر، و بقیة الله و خیرته و حزبه، و عیبة علمه و حجته، و صراطه و نوره، و رحمة الله و برکاته.
أشهد أن لا اله الا الله، وحده لا شریک له کما شهد الله لنفسه، و شهدت له ملائکته و أولو العلم من خلقه، لا اله الا هو العزیز الحکیم، و أشهد أن محمدا عبده المنتجب، و رسوله المرتضی، أرسله بالهدی و دین الحق، لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون، و أشهد أنکم الأئمة الراشدون، المهدیون المعصومون، المکرمون المقربون، المتقون الصادقون المصطفون، المطیعون لله، القوامون بأمره، العاملون بارادته، الفائزون بکرامته.
اصطفاکم بعلمه، و ارتضاکم لغیبه، و اختارکم لسره، و اجتباکم بقدرته، و أعزکم بهداه، و خصکم ببرهانه، و انتجبکم بنوره، و أیدکم بروحه، و رضیکم خلفاء فی أرضه، و حججا علی بریته، و أنصارا لدینه، و حفظة لسره، و خزنة لعلمه، و مستودعا لحکمته، و تراجمة لوحیه، و أرکانا لتوحیده، و شهداء علی خلقه، و أعلاما لعباده، و منارا فی بلاده، و أدلاء علی صراطه، عصمکم الله من الزلل، و آمنکم من الفتن، و طهرکم من الدنس، و أذهب عنکم الرجس [أهل البیت] و طهرکم تطهیرا.
فعظمتم جلاله، و أکبرتم شأنه، و مجدتم کرمه، و أدمنتم ذکره، و وکدتم میثاقه، و أحکمتم عقد طاعته، و نصحتم له فی السر و العلانیة، و دعوتم الی سبیله بالحکمة و الموعظة الحسنة، و بذلتم أنفسکم فی مرضاته، و صبرتم علی ما أصابکم فی جنبه، و أقمتم الصلاة، و آتیتم الزکاة، و أمرتم بالمعروف، و نهیتم عن المنکر، و جاهدتم فی الله حق جهاده، حتی أعلنتم دعوته، و بینتم فرائضه، و أقمتم حدوده، و نشرتم شرائع أحکامه، و سننتم سنته، و صرتم فی ذلک منه الی الرضا، و سلمتم له القضاء، و صدقتم من رسله من مضی، فالراغب عنکم مارق، و اللازم لکم لاحق، و المقصر فی حقکم زاهق، و الحق معکم و فیکم و منکم و الیکم، و أنتم أهله و معدنه، و میراث النبوة عندکم، و ایاب الخلق الیکم، و حسابهم علیکم، و فصل الخطاب عندکم، و آیات الله لدیکم، و عزائمه فیکم، و نوره و برهانه عندکم، و أمره الیکم.
من والاکم فقد والی الله، و من عاداکم فقد عادی الله، و من أحبکم فقد أحب الله، و من أبغضکم فقد أبغض الله، و من اعتصم بکم فقد اعتصم بالله، أنتم الصراط الأقوم، و شهداء دار الفناء، و شفعاء دار البقاء، و الرحمة الموصولة، و الآیة المخزونة، و الأمانة المحفوظة، و الباب المبتلی به الناس، من أتاکم نجا، و من لم یأتکم هلک، الی الله تدعون، و علیه تدلون، و به تؤمنون، و له تسلمون، و بأمره تعملون، و الی سبیله ترشدون، و بقوله تحکمون.
سعد من والاکم، و هلک من عاداکم، و خاب من جحدکم، و ضل من فارقکم، و فاز من تمسک بکم، و أمن من لجأ الیکم، و سلم من صدقکم، و هدی من اعتصم بکم، من اتبعکم فالجنة مأواه، و من خالفکم فالنار مثواه، و من جحدکم کافر، و من حاربکم مشرک، و من رد علیکم فی أسفل درک من الجحیم.
أشهد أن هذا سابق لکم فیما مضی، و جار لکم فیما بقی، و أن أرواحکم و نورکم و طینتکم واحدة، طابت و طهرت، بعضها من بعض، خلقکم الله أنوارا، فجعلکم بعرشه محدقین، حتی من علینا بکم، فجعلکم فی بیوت أذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه، و جعل صلواتنا علیکم، و ما خصنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا، و طهارة لأنفسنا، و تزکیة لنا، و کفارة لذنوبنا، فکنا عنده مسلمین بفضلکم، و معروفین بتصدیقنا ایاکم.
فبلغ الله بکم أشرف محل المکرمین، و أعلی منازل المقربین، و أرفع درجات المرسلین، حیث لا یلحقه لا حق، و لا یفوقه فائق، و لا یسبقه سابق، و لا یطمع فی ادراکه طامع، حتی لا یبقی ملک مقرب، و لا نبی مرسل، و لا صدیق و لا شهید و لا عالم و لا جاهل و لا دنی و لا فاضل، و لا مؤمن صالح، و لا فاجر طالح و لا جبار عنید، و لا شیطان مرید، و لا خلق فیما بین ذلک شهید الا عرفهم جلالة أمرکم، و عظم خطرکم، و کبر شأنکم، و تمام نورکم، و صدق مقاعدکم، و ثبات مقامکم، و شرف محلکم و منزلتکم عنده، و کرامتکم علیه، و خاصتکم لدیه، و قرب منزلتکم منه.
بأبی أنتم و أمی و أهلی و مالی و أسرتی! أشهد الله و أشهدکم أنی مؤمن بکم و بما آمنتم به، کافر بعدوکم و بما کفرتم به، مستبصر بشأنکم و بضلالة من خالفکم، موال لکم و لأولیائکم، مبغض لأعدائکم و معاد لهم، سلم لمن سالمکم، حرب لمن حاربکم، محقق لما حققتم، مبطل لما أبطلتم، مطیع لکم، عارف بحقکم، مقر بفضلکم، محتمل لعلمکم، محتجب بذمتکم، معترف بکم، و مؤمن بایابکم، مصدق برجعتکم، منتظر لأمرکم، مرتقب لدولتکم، آخذ بقولکم، عامل بأمرکم، مستجیر بکم، زائر لکم، لائذ عائذ بقبورکم، مستشفع الی الله عزوجل بکم، و متقرب بکم الیه، و مقدمکم أمام طلبتی و حوائجی و ارادتی فی کل أحوالی و أموری، مؤمن بسرکم و علانیتکم و شاهدکم و غائبکم و أولکم و آخرکم، و مفوض فی ذلک کله الیکم، و مسلم فیه معکم، و قلبی لکم سلم [2] و رأیی لکم تبع، و نصرتی لکم معدة حتی یحیی الله دینه بکم، و یردکم فی أیامه، و یظهرکم لعدله، و یمکنکم فی أرضه، فمعکم معکم لا مع عدوکم.
آمنت بکم و تولیت آخرکم بما تولیت به أولکم، و برئت الی الله عزوجل من أعدائکم، و من الجبت و الطاغوت و الشیاطین و حزبهم الظالمین لکم، الجاحدین لحقکم، و المارقین من ولایتکم و الغاصبین لارثکم، الشاکین فیکم، المنحرفین عنکم، و من کل ولیجة دونکم، و کل مطاع سواکم، و من الأئمة الذین یدعون الی النار، فثبتنی الله أبدا ما حییت علی موالاتکم و محبتکم و دینکم، و وفقنی لطاعتکم، و رزقنی شفاعتکم، و جعلنی من خیار موالیکم التابعین لما دعوتم الیه، و جعلنی ممن یقتص آثارکم و یسلک سبیلکم، و یهتدی بهداکم، و یحشر فی زمرتکم، ویکر فی رجعتکم، و یملک فی دولتکم، و یشرف فی عافیتکم، و یمکن فی أیامکم، و تقر عینه غدا برؤیتکم.
بأبی أنتم و أمی و نفسی و أهلی و مالی من أراد الله بدأ بکم، و من وحده قبل عنکم، و من قصده توجه بکم، موالی لا أحصی ثناءکم، و لا أبلغ من المدح کنهکم، و من الوصف قدرکم، و أنتم نور الأخیار، و هداة الأبرار، و حجج الجبار، بکم فتح الله، و بکم یختم، و بکم ینزل الغیث، و بکم یمسک السماء أن تقع علی الأرض الا باذنه، و بکم ینفس الهم و یکشف الضر، و عندکم ما نزلت به رسله و هبطت به ملائکته، و الی جدکم بعث الروح الأمین.
و ان کانت الزیارة لأمیرالمؤمنین علیه‌السلام فقل: و الی أخیک بعث الروح الأمین، آتاکم الله ما لم یؤت أحدا من العالمین، طأطأ کل شریف لشرفکم، و بخع [3] کل متکبر لطاعتکم، و خضع کل جبار لفضلکم و ذل کل شی‌ء لکم، و أشرقت الأرض بنورکم، و فاز الفائزون بولایتکم، بکم یسلک الی الرضوان، و علی من جحد ولایتکم غضب الرحمن.
بأبی أنتم و أمی و نفسی و أهلی و مالی! ذکرکم فی الذاکرین، و أسماؤکم فی الأسماء، و أجسادکم فی الأجساد، و أرواحکم فی الأرواح، و أنفسکم فی النفوس، و آثارکم فی الآثار، و قبورکم فی القبور، فما أحلی أسماءکم، و أکرم أنفسکم، و أعظم شأنکم، و أجل خطرکم، و أوفی عهدکم، [4] کلامکم نور، و أمرکم رشد، و وصیتکم التقوی، و فعلکم الخیر، و عادتکم الاحسان، و سجیتکم الکرم، و شأنکم الحق و الصدق و الرفق، و قولکم حکم و حتم، و رأیکم علم و حلم و حزم، ان ذکر الخیر کنتم أوله و أصله و فرعه و معدنه و مأواه و منتهاه.
بأبی أنتم و أمی و نفسی! کیف أصف حسن ثنائکم، و أحصی جمیل بلائکم، و بکم أخرجنا الله من الذل، و فرج عنا غمرات الکروب، و أنقذنا من شفا جرف الهلکات و من النار.
بأبی أنتم و أمی و نفسی! بموالاتکم علمنا الله معالم دیننا، و أصلح ما کان فسد من دنیانا، و بموالاتکم تمت الکلمة، و عظمت النعمة، و ائتلفت الفرقة، و بموالاتکم تقبل الطاعة المفترضة، و لکم المودة الواجبة، و الدرجات الرفیعة، و المقام المحمود، و المقام المعلوم عندالله عزوجل، و الجاه العظیم، و الشأن الکبیر، و الشفاعة المقبولة.
ربنا آمنا بما أنزلت و اتبعنا الرسول فاکتبنا مع الشاهدین، ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنک رحمة، انک أنت الوهاب، سبحان ربنا ان کان وعد ربنا لمفعولا، یا ولی الله! ان بینی و بین الله عزوجل ذنوبا لا یأتی علیها الا رضاکم، فبحق من ائتمنکم علی سره، و استرعاکم أمر خلقه، و قرن طاعتکم بطاعته، لما استوهبتم ذنوبی و کنتم شفعائی، فانی لکم مطیع، من أطاعکم فقد أطاع الله، و من عصاکم فقد عصی الله، و من أحبکم فقد أحب الله، و من أبغضکم فقد أبغض الله.
اللهم انی لو وجدت شفعاء أقرب الیک من محمد و أهل بیته الأخیار الأئمة الأبرار لجعلتهم شفعائی، فبحقهم الذی أوجبت لهم علیک، أسألک أن تدخلنی فی جملة العارفین بهم و بحقهم، و فی زمرة المرحومین بشفاعتهم، انک أرحم الراحمین، و صلی الله علی محمد و آله و سلم تسلیما کثیرا، و حسبنا الله و نعم الوکیل.

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) طبق نسخ تهذیب: لنوره است.
(2) فی التهذیب: «مسلم»، و لعله أصح.
(3) بخع بالحق بخوعا کمنع: أقر به و خضع له. مجمع البحرین 1: 160، (بخع).
(4) «و أصدق وعدکم»، التهذیب.
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.

نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 567
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست