نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 479
دعا در حرم سیدالشهدا
کلینی با سند خود از سهل بن زیاد نقل میکند که: ابوهاشم جعفری گفت:
امام هادی علیهالسلام در بیماری خود، سراغ من و محمد بن حمزه فرستاد،
محمد بن حمزه پیش از من خدمت امام علیهالسلام رسید، و به من گفت که امام
علیهالسلام پیوسته میفرمود: کسی را برایم به حائر امام حسین علیهالسلام
بفرستید، کسی را برایم به حائر حسینی بفرستید [1] . من به محمد گفتم:
چرا نگفتی: من به حائر حسینی میروم؟ سپس خود خدمت امام علیهالسلام رسیدم،
و عرض کردم: فدایت شوم! من به حائر حسینی میروم، امام علیهالسلام فرمود:
ببینید چگونه است؟ سپس فرمود: محمد، بهرهای از [جد خود] زید بن علی نبرده
است، و نمیخواهم محمد این سخن را بشنود. ابوهاشم جعفری [2] ادامه
میدهد: من این ماجرا را برای علی بن بلال [3] گفتم، او گفت: امام هادی
علیهالسلام با حائر حسینی چکار دارد، او خود [همچون]، حائر حسینی [دارای
حرمت] است. باز به سامرا رفتم، و خدمت امام هادی علیهالسلام رسیدم،
چون خواستم برخیزم فرمود: بنشین، و چون انس حضرت علیهالسلام را با خود
دیدم، سخن علی بن بلال را برایش نقل کردم، امام علیهالسلام فرمود: چرا به
او نگفتی: رسول خدا صلی الله علیه و آله که حرمت او و هر مؤمنی بزرگتر از
حرمت خانهی خداست، کعبه را طواف میکرد، و حجرالاسود را میبوسید، و خدای
سبحان به او فرمان داده بود که در عرفه، وقوف کند، اینها جاهایی هستند که
خدا دوست دارد در آنجاها یاد شود، من نیز دوست دارم تا در جاهایی که خدا
میخواهد خوانده شود. برایم دعا کنند. [سهل بن زیاد میگوید: من این
سخن را از ابوهاشم شنیدم] ولی دیگران سخنی که من به یاد ندارم از او نقل
کردهاند، و آن اینکه امام علیهالسلام فرمود: اینها جاهایی است که خدا
دوست دارد در آن جاها عبادت شود، من نیز دوست دارم تا در جاهایی که خدا
میخواهد عبادت شود برایم دعا کنند، چرا اینها را به علی بن بلال نگفتی؟ ابوهاشم میگوید: عرض کردم: فدایت شوم! اگر این پاسخها را میدانستم، دیگر آن را از شما نمیخواستم. روی الکلینی: عن
عدة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن أبیهاشم الجعفری، قال: بعث الی
أبوالحسن علیهالسلام فی مرضه، و الی محمد بن حمزة، فسبقنی الیه محمد بن
حمزة، و أخبرنی محمد ما زال یقول: ابعثوا الی الحیر، ابعثوا الی الحیر. فقلت
لمحمد: ألا قلت له: أنا أذهب الی الحیر؟ ثم دخلت علیه، و قلت له: جعلت
فداک، أنا أذهب الی الحیر، فقال: انظروا فی ذاک، ثم قال لی: ان محمدا لیس
له سر من زید به علی، و أنا أکره أن یسمع ذلک. قال: فذکرت ذلک لعلی بن
بلال، فقال: ما کان یصنع [ب] الحیر و هو الحیر، فقدمت العسکر فدخلت علیه،
فقال لی: اجلس، حین أردت القیام، فلما رأیته أنس بی ذکرت له قول علی بن
بلال، فقال لی: ألا قلت له: ان رسول الله صلی الله علیه و آله کان یطوف
بالبیت، و یقبل الحجر، و حرمة النبی و المؤمن أعظم من حرمة البیت، و أمره
الله عزوجل أن یقف بعرفة، و انما هی مواطن یحب الله أن یذکر فیها، فأنا أحب
أن یدعی [الله] لی حیث یحب الله أن یدعی فیها. و ذکر عنه أنه قال: و
لم أحفظ عنه، قال: انما هذه مواضع یحب الله أن یتعبد [له] له فیها، فأنا
أحب أن یدعی لی حیث یحب الله أن یعبد، هلا قلت له کذا [و کذا]؟ قال: قلت: جعلت فداک، لو کنت أحسن مثل هذا لم أرد الأمر علیک - هذه ألفاظ أبیهاشم لیست ألفاظه - [4] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1)
مراد امام علیهالسلام این بوده که خود محمد بن حمزه برود، و در آنجا برای
امام علیهالسلام دعا کند، و شفا بخواهد، و چون در زمان متوکل، زیارت قبر
امام حسین، در تقیه، و بسیار مشکل بوده، از اینرو تصریح به خود محمد بن
حمزه نمیفرماید. محمد بن قاسم بن حمزه از اولاد زید بن علی بن الحسین
علیهالسلام، و از خواص اصحاب امام علیهالسلام بوده است. [2] ابوهاشم جعفری از اولاد جعفر طیار علیهالسلام، و از خواص اصحاب امام هادی علیهالسلام است. [3] علی بن بلال از وکلا، و مورد اعتماد امام هادی علیهالسلام بوده است. [4]
الکافی 4: 567 ح 3، کامل الزیارات: 273، بحارالأنوار 50: 224 ح 13، 101:
112 ح 32، و 113 ح 33 و 34 مع اختلاف، الامام الهادی علیهالسلام من المهد
الی اللحد: 245 ح 6. قال فی هامش الکافی: ان الغرض منه الاستشفاء بحائر
مولانا الشهید أبیعبدالله الحسین علیهالسلام فان أباالحسن الهادی
علیهالسلام مع أنه امام مفترض الطاعة، و واجب العصمة کأبی عبدالله الحسین
علیهالسلام لما مرض استشفی بالحائر، فغیره من شیعته و موالیه أولی به،
فحاصل مغزاه أنه لما مرض بعث الی أبیهاشم الجعفری، و هو من أولاد جعفر
الطیار ثقة عظیم الشأن، و الی محمد بن القاسم بن حمزة، و هو من أولاد زید
بن علی بن الحسین علیهماالسلام منسوب الی جده حمزة، و هما من خواصه
لیبعثهما الی الحائر لاستشفائه، و طلب الدعاء له فیه، فسبق محمد أباهاشم و
بادر الیه، فلما دخل علیه أمره بالذهاب الی الحائر، و بالغ فیه و ترک
التصریح به، فقال تلویحا: ابعثوا الی الحیر لأنه کان ذلک فی عهد
المتوکل، و امر التقیة فی زیارة الحائر هناک شدید، فسکت محمد عن الجواب و
عن الذهاب الیه، اما لعدم فهم المراد أو للخوف من المتوکل او لزیادة اعتقاد
فی انه غیر محتاج الی الاستشفاء، و لما خرج من عنده و لقیه أبوهاشم أخبره
بالواقعة، و بما قال علیهالسلام له، فقال له أبوهاشم: هلا قلت: انی أذهب
الی الحائر، ثم دخل علیه أبوهاشم فقال له: أنا أذهب الی الحائر، قال له:
«انظروا فی ذلک» و لعل السر فی الأمر بالنظر فی الذهاب لما مر من شدة امر
التقیة و أنه لا بد أن یکون الذاهب الیه غیر أبیهاشم، لکونه من المشاهیر. ثم
قال علیهالسلام لأبیهاشم: أن محمد بن حمزة لیس له شر من زید بن علی
بالشین المعجمة علی ما فی الأصل أی لیس له شر من جهته، و انما هو من قبل
نفسه حیث لم یجب امامه فی الذهاب الی الحائر «و لیس له سر» بالسین المهملة
علی ما فی نسخة فانه لو کان له سر منه لقال مبادرا أنا أذهب الی الحائر، و
قبله بلا تأمل و تفکر فان الولد سر أبیه، و هذا السر اما متابعة الامام الی
مذمة محمد بن حمزة و سوء صنیعه بامامه، أشار علیهالسلام الی خفائه و عدم
اسماعه ایاه فقال: «و ان أکره الخ» لئلا یخبره به أبوهاشم، فیدخل علیه ما
شاء الله، ثم ذکر الواقعة لعلی بن بلال، و هو من وکلائه و معتمده و شائره
فی أمر الذهاب الی الحائر، فنهی عنه معللا بأنه علیهالسلام غیر محتاج الیه
لکونه حائرا بنفسه، صانعا له و لما سمع ذلک منه قدم العسکر و دخل علیه مرة
أخری، و ذکر له قول علی بن بلال. قال له: «ألا قلت: ان رسول الله صلی
الله علیه و آله الخ» و ملخص قوله علیهالسلام: ان ما قال لک علی بن بلال و
ان کان حقا من جهة أن النبی صلی الله علیه و آله و الأئمة علیهمالسلام بل
المؤمن أیضا أعظم حرمة عندالله عزوجل من المواطن الا أن له سبحان فی الأرض
بقاعا و مواطن یجب أن یذکر فیها، و من جملتها الحائر، فأنا أحب أن یدعی لی
فیها، فلذلک أمرت بالذهاب الی الحائر للاستشفاء. و قوله «و ذکر عنه
أنه قال الخ» کلام سهل بن زیاد، و غرضه أنه یقول: ما ذکرته هو الذی سمعت
أباهاشم، و أما غیری ذکر عنه أنه قال: «انما هی مواضع الخ» مکان قوله:
«انما هی مواطن الخ» - مع ضمیمة «هلا قلت له کذا» «قال» جعلت فداک - الی
قوله - لم أرد علیک و لکنی لم أحفظه عن أبیهاشم بهذا الوجه. و قوله:
«هذه ألفاظ أبیهاشم» أی قوله: «جعلت فداک الخ» ألفاظ أبیهاشم لا ألفاظ
ذلک الغیر، أو أن هذا الخبر من ألفاظ أبیهاشم، لا ألفاظ أبیالحسن
علیهالسلام، فکأنه نقله بالمعنی، والله أعلم. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 479