responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1023

نجات پیدا کردن از مرگ

می‌گویند: در سامراء حضرت امام هادی علیه‌السلام همسایه‌ای داشت که به او یونس نقاش می‌گفتند و بیشتر اوقات خدمت آن حضرت می‌رسید و به آن جناب خدمت می‌نمود. او یک روز بر امام هادی علیه‌السلام وارد شد در حالی که می‌لرزید. عرض کرد: «ای سید من! وصیت می‌کنم که مواظب اهل‌بیت من باشی.» حضرت فرمود: «مگر چه خبر است؟» و تبسم می‌کرد. او عرض کرد: «موسی بن بغا یک نگینی به من داد که آن را نقش کنم و آن نگین از بس که خوب بود قیمت نداشت. من چون خواستم آن را نقش کنم، نگین شکست و دو قسمت شد. روز وعده نیز فردا است و موسی بن بغا یا هزار تازیانه به من می‌زند یا مرا می‌کشد.»
حضرت فرمود: «اینک برو به منزل خود تا اینکه فردا بشود، به درستی که غیر از خوبی، چیز دیگری نخواهی دید.» پس صبح فردای آن روز خدمت امام هادی علیه‌السلام رسید و عرض کرد: «پیک موسی برای نگین آمده است.» حضرت فرمود: «برو نزد او، چیزی جز خیر و خوبی نخواهی دید.» آن مرد دوباره گفت: «اکنون من نزد او بروم چه بگویم؟» حضرت فرمود: «تو نزد او برو و گوش کن که با تو چه می‌گوید، همانا که جز خوبی چیز دیگری نخواهد بود.» مرد نقاش رفت و بعد از اندکی خندان برگشت و عرض کرد: «ای سید من! وقتی نزد موسی رفتم به من گفت: همسران من در مورد آن نگین با هم مخاصمت می‌کنند، آیا ممکن است که آن را دو نصف کنی تا دو نگین شود و نزاع و مخاصمه‌ی آنها برطرف گردد؟» حضرت وقتی این را شنید خدا را حمد کرد و فرمود: «در جواب او چه گفتی؟» نقاش گفت: «به او گفتم: به من مهلت بده تا در مورد آن فکر کنم.» حضرت فرمود: «خوب جوابی گفتی.» [1] .


پی نوشت ها:
(1) منتهی الآمال.
منبع: عجایب و معجزات شگفت‌انگیزی از امام هادی؛ واحد تحقیقاتی گل نرگس؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.

نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 1023
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست