امورى كه مضاف از مضاف اليه بواسطه اضافه كسب مىكند
اين امور يازده تا است كه مختصرا ذكر مينمائيم.
1- تعريف: مانند: غلام زيد.
2- تخصيص: مانند: غلام رجل.
3- تخفيف: مانند: ضارب زيد.
4- ازاله قبح و تجوّز: همچون: مررت بالرّجل الحسن الوجه.
در اينمثال اگر « الحسن » را به « الوجه » اضافه نكرده و « الوجه » را مرفوع بخوانيم مرتكب قبح شدهايم زيرا صفت
يعنى « الحسن » از ضمير موصوف خالى آمده است و اگر آنرا منصوب
كنيم مرتكب تجوّز شدهايم زيرا وصف قاصر و لازم را جارى مجراى متعدّى قرار
دادهايم لذا وقتى « الحسن » را به « الوجه » اضافه نمائيم هم قبح زائل شده و هم تجوّز.
5- تذكير: و آن موردى است كه مضاف مونّث بوده و مضاف اليه مذكّر مانند:
انارة العقل مكسوف بطوع هوى.
در اينمثال « انارة » از « العقل » كسب تذكير كرده بدليل آنكه خبرش كه « مكسوف » است مذكّر آمده است.
6- تأنيث: و آن در موردى است كه مضاف مذكّر بوده و مضاف اليه مؤنّث باشد
مانند: كما شرقت صدر القناة من الدّم.
در اينمثال « صدر » از « القناة » كسب تأنيث كرده بدليل آنهك فعلش يعنى « شرقت » را مؤنّث آوردهايم.
7- ظرفيّت: مانند: تؤتى اكلها كلّ حين.
در اينمثال « كلّ » ار « حين » كسب ظرفيّت نموده است.
8- مصدريّت: مثل: وسيعلم الّذين ظلموا اىّ منقلب ينقلبون .