و در پنج لفظ يعنى: مكحله و مسعط و منحل و مدق و مدهن « ميم » مضموم ميباشد.
و گاهى وزن « فعال » بكسر فاء براى آلت مىآيد مانند: خياط و نظام.
اسم متصرف و غير متصرف
اسم از نظر در آمدن به هيآت مختلف بر دو قسم است:
1- متصرف.
2- غير متصرف.
اسم متصرف: آنستكه از هيئتى به هيئت ديگر و از صيغهاى به صيغه ديگر
در آيد همچون اسماء مشتق كه داراى مفرد، تثنيه و جمع مذكّر و مؤنّث مىباشند.
اسم غير متصرف: آنستكه اينطور نباشد يعنى دائما به يك هيئت استعمال
شده و يا احيانا اگر تغيير كند، تغييرش بسيار جزئى و ناچيز باشد كه آنرا ناديده
انگارند و براى آن مصاديق و افرادى است همچون:
اسماء افعال، اسماء اصوات و اسماء كنايات و برخى از ظروف.
1-
اسماء افعال
اسماء افعال: اسمائى بوده كه از نظر معنا و استعمال همچون افعال
ميباشند مانند:
شتاّن يعنى افترق، ورويد يعنى امهل.
اقسام اسم فعل
اسم فعل بر سه قسم است:
1- آنكه بمعناى امر مىباشد و اغلب اسماء افعال چنين بوده و در كلمات
بسيار استعمال ميشوند مانند: