1- عام: و آن فعلى است كه دلالت كند بر سعه مدلولش بطورى كه هيچ فعلى از افعال موجود در خارج از معناى آن بيرون نباشد و آن چهار ماده است:
1- وجد، 2- ثبت، 3- حصل، 4- كان.
و قدر مشترك بين تمام كلمه « استقرّ » مىباشد.
2- خاصّ: و آن فعلى است كه دلالت بر محدوديّت مدلولش نموده بطورى كه معنايش با افعال ديگر چه بسا متباين و يا احيانا متضاد باشد نظير:
ضرب، جلس، قام.
تقسيم چهارم: فعل قلب و فعل جارحه
فعل از نظر وسيله و آلت وقوعش بر دو قسم است:
1- فعل قلب: و آن فعلى است كه آلت وقوعش روح يا قوّه باطنى باشد مانند:
افعال يقين، ظنّ و شكّ.
2- فعل جارحه: و آن فعلى است كه آلت وقوعش اعضاء و جوارح باشد نظير سائر افعال همچون: منع، قرء، جاء.
تقسيم پنجم: فعل تام- فعل ناقص
فعل از نظر تمام و نقص معنايش بر دو قسم است:
1- فعل تام: و آن اينستكه وجودش در خارج بنحو صدور از فاعل تنها بوده و بغير آن نيازى نداشته باشد مانند نوع افعال همچون: نصر، ذهب.
2- فعل ناقص: و آن اينستكه وجودش در خارج بنحو صدور تنها مستند بفاعل نبوده بلكه بغير آن نيز دارد مانند: كان، صار، اصبح.