و نيز جملهاى كه جواب شرط جازم بوده ولى مقرون بفاء نباشد همينطور است يعنى محلّ از اعراب ندارد مانند: ان تقم اقم.
7- جملهاى كه تابع جملهاى باشد كه محل از اعراب ندارد
مانند: جائنى زيد فاكرمته.
چون جمله اوّل يعنى « جائنى زيد» مستأنفه است و محّل از اعراب ندارد جمله دوّم يعنى « اكرمته » نيز كه با « فاء » بآن عطف شده محل از اعراب ندارد.
شرح كلمات مفرد و معانى آنها
در اين قسمت از كتاب كلمات مفرد را به ترتيب حروف تهجّى ذكر نموده و معانى هر يك را بطور اختصار بيان مىكنيم.
حرف الف
الف بر دو قسم است:
1- حرف نداء.
2- حرف استفهام.
احكام همزه استفهام
همزه استفهام بچهار حكم اختصاص دارد:
1- حذف آن جائز است مانند:
فو اللّه ما ادرى و ان كنت داريا
بسبع رمين الجمر بثمان
تقدير ان: « أبسبع رمين الخ» مىباشد.