نام کتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب چهارم مغنی نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد جلد : 1 صفحه : 208
و از كسانيكه در ذيل آيه شريفه «ولا يؤذن لهم
فيعتذرون» باينمعنا تصريح نموده اعلم مىباشد وى گفته است اين آيه شريفه از حيث
معنى مانند «لايقضى عليهم فيموتوا» مىباشد يعنى همانطورى كه نفى
موت مسبّب است از نفى قضا و بدين ترتيب جمله دوّم نيز مانند اوّل منفى است نفى
اعتذار نيز مسبّب از نفى اذن مىباشد.
كلام ابن عصفور در ردّ مقاله اعلم
ابن عصفور در ردّ كلام اعلم مىگويد:
مقاله اعلم صحيح نبوده و آيه «لايؤذن لهم فيعتذرون» را نبايد از حيث معنى همچون
آيه «لايقضى عليهم فيموتوا» دانست چه آنكه ايندو با هم
فرق كلّى دارند زيرا در آيه اوّل مىتوان گفت بسا اذن و اجازه در اعتذار صادر شده
ولى اعتذار حاصل نمىگردد و بعبارت ديگر سبب و مسبّب در اين آيه با هم مساوى نبوده
بلكه سبب اعمّ از مسبّب مىباشد بخلاف آيه دوّم چه آنكه قضا بر كفّار سبب است براى
موت و مرگ ايشان و اين سبب و مسبّب با هم مساوى مىباشند.
كلام ابن ضايع در ردّ مقاله ابن عصفور
ابن ضايع در ردّ گفته ابن عصفور مىگويد:
تقرير و بيانى كه ابن عصفور در ردّ گفته اعلم آورده كافى نيست زيرا
در مقام نقض مىتوان گفت:
با جماع تمام علماء علم ادب جايز است كلمه « فتحدثنا » را بنابر معناى سببيّت منصوب خواند با اينكه اتيان گاهى حاصل شده
ولى بدنبالش حديث گفتن صورت نمىگيرد و بعبارت ديگر:
نام کتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب چهارم مغنی نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد جلد : 1 صفحه : 208