نام کتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب چهارم مغنی نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد جلد : 1 صفحه : 209
فرقى بين صورت تساوى سبب و مسبّب و اعمّ بودن سبب از مسبّب نبايد
وجود داشته باشد از اينرو اين معنى را نبايد ملاك و مناط فرق بين دو آيه «لايقضى عليهم فيموتوا» و «لايؤذن لهم فيعتذرون» قرار داد و آنرا منشاء اشكال
بر اعلم دانست.
گفتار مصنّف در تضعيف كلام اعلم
سپس مصنّف گويد: آنچه رأى و نظريّه ما است اينكه مرفوع خواندن « فيعتذرون » باعتبار معناى استينافى كه اعلم بيان نمود قليل و نادر است لاجرم
هيچ پسنديده نيست كه قرآن عزيز را بر چنين وجه نادرى حمل نمود و حاصل آنكه: ثبوت
نون در « فيعتذرون »
و مرفوع خواندنش يا از باب تناسب فواصل و رعايت آخر آيات بوده و يا از جهت عطف آن
بر لفظ « لا يؤذن» مىباشد امّا اينكه بخواهيم آنرا بر استيناف بتقدير مبتداء
حمل كرده بآن بيانيكه ابن مالك دارد يا بر معناى سببيّت و مسبّبيّت تنزيل كرد
بشرحى كه اعلم قائل شده و طبق آن حكم بانتفاء آن بخاطر منتفى بودن اذن نمائيم صحيح
نمىباشد.
شرح
قوله: يكون الاعتذار معه منفيا: ضمير در « معه » به وجه آخر راجع است.
قوله: و هو ما قدّمناه: ضمير « هو » به وجه آخر برمىگردد.
قوله: و قد صرّح به هنا الاعلم: ضمير در « به » به وجه آخر راجع است.
قوله: و انّه فى المعنى: ضمير در « انّه » به قوله تعالى «لايؤذن لهم فيعتذرون» راجع بوده و اين عبارت معطوف
است بر ضمير مجرورى در « به » بنابراين عبارت مزبور از گفتههاى اعلم
مىباشد.
قوله: و ردّه ابن عصفور: ضمير منصوبى به اعلم راجع
است.
قوله: فانّه يتسبّب عنه الموت: ضمير در « فانّه » به قضاء راجع است.
نام کتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب چهارم مغنی نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد جلد : 1 صفحه : 209