انّها ضروريّة مادام ذات الموضوع موجودة نحو : « كلّ انسان
حيوان بالضرورة » و « لا شئ من الانسان بحجر بالضّرورة » فتسمّى القضيّه حينئذ ضروريّه مطلقه لاشتمالها على الضّرورة و عدم تقييد
الضّرورة بالوصف او الوقت .
ترجمه :
اوّل ضروريّه مطلقه
و آن قضيهاى است كه در آن محمول را براى موضوع بطور ضرورت اثبات يا سلب
كنند ماداميكه ذات موضوع وجود داشته باشد مانند دو قضيّه ذيل :
1- هر انسانى بالضرورة حيوان است ( مثال قضيّه موجبه ).
2- هيچيك از افراد انسان بالضروره سنگ نيستند ( مثال قضيه سالبه ).
وجه تسميه
امّا جهت اينكه باين قضيّه « ضروريّه » مىگويند اينست
كه قيد « ضرورة » در آن درج شده و امّا اينكه بآن « مطلقه » گفتهاند وجهش آنستكه در قبال ديگر اقسام ضرورت كه انشاء
اللّه بعدا ذكر ميشوند از هرگونه قيدى رها و مجرّد است چه آنكه
اقسام ديگر يا مقيّد به وصف بوده و يا بوقت .