responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 839

براى جدّش جوابى آماده كن چه آنكه او در روز حساب خصم تو خواهد بود .

پس آن مكّار غدّار چون ديد كه جناب امّ كلثوم نيز مثل خواهرش عليا مخّدره حضرت زينب خاتون سلام اللّه عليهما فصاحت و بلاغت را از پدر بزرگوارش حضرت علوى صلوات اللّه و سلامه عليه ارث برده و اگر با او سخن بگويد وى را مفتضح و رسوا مى‌نمايد روى خبيث خود را به جناب بيمار كربلا كرد و گفت : من هذا؟

يعنى اين بيمار كيست؟

در جواب او گفتند : اين جوان على بن الحسين عليهما السّلام است .

آن ملعون گفت : أ ليس قد قتل اللّه على بن الحسين يعنى مگر نه اين است كه خداوند على بن الحسين را كشت؟

امام عليه اسلام فرمود : اى شقى مرا برادرى بود كه او را نيز على بن الحسين مى‌خواندند و مردم او را كشتند پس آن مخذول گفت : بلكه خدا او را كشت .

آن حضرت در جواب او اين آيه را خواندند : اللّه يتوفّى الانفس حين موتها.

پس آن بى‌حيا وقتى فهميد كه اگر با اين بزرگوار نيز هم‌سخن شود رسوا مى‌گردد در غضب شد و گفت :

لك جرئة على جوابى يعنى اى پسر تو را جرئت آن است كه با من مكابره كنى و هرچه بگويم جواب بگوئى؟

اذهبوا به فاضربوا عنقه او را ببريد و گردن بزنيد .

چون عليا مخدّره حضرت زينب اين كلام غم‌انگيز را استماع نمود قالت : يابن زياد انّك لم تبق منّا احدا فان عزمت على قتله فاتلنى معه، آن مظلومه فرمود :

اى پسر زياد تو كه احدى از ما را باقى نگذاشتى و همه مردان و جوانان ما را به قتل رساندى از براى ما اسيران محرمى باقى نمانده است مگر اين نوجوان بيمار .

اى پسر زياد اگر اراده كشتن او دارى مرا با او به قتل رسان .

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 839
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست