responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 837

كوچه و بازار در وقت هجوم منافقين و اشرار گردانيدى و اينك در مجلس عام در حضور اين قوم نافرجام احضار نموده‌اى .

اى پسر زياد فروع مرا قطع نموده‌اى يعنى نوجوانان هاشميّه و سروقدان چمن احمديّه را كه در عالم مثل و مانند نداشتند مانند برادرم حضرت عبّاس عليه السّلام كه ماه بنى هاشم بود و برادرزاده نودامادم حضرت قاسم كه مثل ماه تابان بود و مثل برادزاده ديگرم على اكبر كه شبيه‌ترين خلق بود به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و فرزندان خود و ميوه‌هاى قلبم همه را پاره پاره كرده‌اى، بلكه براطفال كوچك ما مثل برادرزاده‌ام عبد اللّه فرزند برادرم حضرت امام حسن عليه السّلام بلكه برشيرخواره مثل على اصغر رحم نكرده‌اى .

اى پسر زياد هيچ مى‌دانى كه چه كرده‌اى؟ و اللّه ريشه مرا از اصل و فرع از بيخ كنده‌اى و برباد داده‌اى .

اى پسر زياد اگر اين اعمال تو سينه‌ات را شفا داده است پس اى بى‌حياى شقى ديگر از جان من چه مى‌خواهى كه اراده قتل من دارى؟

پس چون آن ملعون اين سخنان را شنيد روى نحس خود را به جانب حاضران گردانيد و گفت :

هذه شجاعة و لقد كان ابوها شجاعا شاعرا ( يعنى اين زن عجيب فصيح و بليغ بوده و كلمات او با سجع و قافيه است، پدر او على بن ابيطالب عليه السّلام نيز فصيح و بليغ بود و سخنان با سجع و قافيه مى‌گفت و اشعار نيكو انشاء مى‌فرمود .

پس عليا مكرّمه حضرت زينب خاتون سلام اللّه عليها در جواب او فرمود :

اى پسر زياد زنان را با سجع و قافيه چكار خصوصا من با اين همه گرفتارى و رنج و الم اعتنائى به سجع و قافيه ندارم مرا اين‌قدر غم و اندوه در سينه و اشگ در ديده هست كه مجال سجع و قافيه نيست .

بلى، قلب پرغمم و سينه پرالمم مرا برآن داشتند كه كمى از بسيار و اندكى از

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 837
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست