responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 836

مرحوم سيّد در لهوف فرموده :

سپس عليا مكرّمه خطاب به آن پليد فرمودند :

فانظر لمن الفتح يومئد ثكلتك امّك يابن مرجانة نگاه كن در آنروز پرسوز از براى كدام رستگار و نجاتست مادرت بعزايت بنشيند اى پسر مرجانه كه خيلى جرأت كردى خاندان رسالت را ويران كردى و اهل بيت رسالت را از پاى درآوردى‌

مرحوم مفيد در ارشاد فرمود :

فغضب ابن زياد فاستشاط ابن زياد از سخنان آن مخدّره در غضب شد و بعضى حرفهاى سخت زد آنقدر كه عمرو بن حريث داروغه از جاى برخاست نزد تخت آمده و گفت :

ايّها الامير انّها امرأة و المرأة لا توأخذ بشئ من منطقها اى امير با يك زن چه‌قدر سر بسر مى‌گذارى وآنگهى چنين زن داغديده ستم‌كشيده كه هوش و حواس در سر ندارد

سپس ابن زياد گفت :

خوب شد كه من از كشته شدن برادرت شفا يافت قد شفا اللّه نفسى من طاغيتك و العصاة من اهل بيتك .

از شماتت آن پليد دل عليا مخدّره به درد آمد سر بزير برد و ناليد و فرمود :

لقد قتلت كهلى و ابرزت اهلى و قطعت فرعى و اجتثثت اصلى فان يشفك هذا فقد استفيت .

يعنى اى پسر زياد هرآينه بزرگ مرا كشتى يعنى نخل قامت برادرم حسين را كشته و برخاك هلاك انداختى و دختران آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله را كه همگى پرده‌نشينان سرادق عصمت و طهارت بودند بى‌حجاب گردانيدى يعنى خيمه‌هاى ايشان را به آتش عدوان سوختى و ايشان را اسير دست اشرار نموده برشتران سوار كرده و در

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 836
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست