مقتول ناموس خداى اكبر است عمّه شاهزاده علىّ اكبر است بخاطرش گذشت سرسلامتى بدهد آن ستمديده را كه داغ شش برادر ديده و از مرگ هيجده جوان
قدش خميده سرش در دروازه كوفه شكسته شب گذشته در
ميانه زندان گرسنه و تشنه با اطفال بىپدر خونجگر بسر برده قال
لها الحمد للّه الّذى فضحكم و قتلكم و كذب احدوثتكم ابن زياد خطاب به عليا مخدّره نمود
و گفت :
حمد مىكنم خدائى را كه شما را مفتضح نمود، مردان شما را كشت و دروغتان
را ظاهر كرد .
دختر امير المؤمنين عليه السّلام طاقت نياورده، فرمود :
الحمد للّه الّذى اكرمنا بنبيّه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و طهّرنا
من الرّجس تطهيرا انّما يفتضح الفاسق و يكذب الفاجر و هو غيرنا يعنى حمد مىكنم خداى
را كه ما را گرامى به پيغمبر خود
محمّد مصطفى صلّى اللّه عليه و آله كرد و پاك كرد
ما را از هررجس و گناه اى
ظالم رسوا نمىشود مگر فاسق دروغ نمىگويد مگر فاسق و فاجر ما سلسله از فساق و فجار
نيستيم آنها غير از ما مىباشند يعنى توئى
ابن زياد گفت :
اى دختر على كيف رايت صنع اللّه باهل بيتك ديدى خدا با برادران و خويشاوندانت چه كرد و چگونه آنها
را خوار و نگون نموده؟
عليا مخدّره فرمود :
كتب اللّه عليهم القتل فبرزوا الى مضاجعهم اى پسر زياد
سرنوشت برادرم با يارانش از روز اوّل قتل و كشته شدن بود و نيز شهادت را قبول كرده
بودند و شهيد راه حق شدند اكنون بسوى مرتبه عاليه و خوابگاه متعاليه رفتهاند سيجمع
اللّه بينك و بينهم فيحاجون اليه و يختصمون عنده زود باشد كه خدا ترا با آنها در يكجا
جمع كند و ايشان با تو در حضرت پروردگارى مخاصمت
كنند و انتقام برادر مظلوم را از تو بازگيرند .