responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 627

عونا و عبّاسا

حضرت دست قاسم را گرفت و داخل خيمه شد، عبّاس بن امير المؤمنين و عون را طلبيد و مادر قاسم را نيز طلب كرد و فرمود : يا امّ ولد، أليس للقاسم تباب جدد؟ قالت : لا .

يعنى امام عليه السّلام از مادر قاسم پرسيدند : آيا قاسم لباس نو دارد؟

مادرش عرض كرد : خير .

امام عليه السّلام خواهرش عليا مخدّره زينب سلام اللّه عليها را خواست فرمود :

اى خواهر صندوق رخوت برادرم حسن را حاضر كن .

فى الحال آورد و گشودند قبا و عمّامه حضرت مجتبى را بيرون آوردند، قبا را در برو عمامه را نيز برسر قاسم نهادند

سپس امام فرمودند : دخترم فاطمه را كه نامزد قاسم است حاضر كنيد .

مخدّرات حرم فاطمه را با چشم گريان و دلى بريان به حضور حضرت آوردند، فاطمه در پيش و زنان در عقب سر

شعر

به گردش همه بانوان پر ز آه‌

ستادند چون هاله برگرد ماه‌

همه ديده خون و دل سوگوار

همه اشگ‌ريزان بسان بهار

حضرت به يك دست، دست فاطمه را گرفت و به دست ديگر دست قاسم را در حضور زنها بشهادت عون و عباس شروع كرد خطبه عقد خواندن و اشگ ريختن فعقد له عليها

بياراست مجلس خداى جليل‌

نواخوان آن بزم شد جبرئيل‌

در آن دشت خون‌خوار چون عقد بست‌

درآمد به عقد دو گيتى شكست‌

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 627
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست