responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 377

سلامه عليها .

2- منقول است كه ابن زياد مخذول از مماشاة و مطاوله عمر بن سعد با حضرت سيّد الشهداة عليه السّلام آزرده‌خاطر شد لذا جويرية بن بدر تميمى را كه از سرهنگان بود به كربلاء روانه كرد و گفت :

اگر ابن سعد را ديدى در كار حرب اهمال مى‌كند وى را بند كن تا اميرى ديگر براى لشگر بفرستم، چون جويريه به راه افتاد عبيد اللّه ترسيد كه او عمر را حبس كرده و لشگر ضايع ماند، شمر را با آن نامه از پس او روانه نمود .

سعد بن عبيده گويد : بواسطه گرمى هوا من با عمر بن سعد در آب رفته بوديم، مردى آمده به گوش او گفت كه ابن زياد جويرية بن بدر را فرستاده كه اگر در كار جنگ اهمال مى‌ورزى تو را گردن زند، چون اين بشنيد برجسته، سلاح جنگ برخويش راست كرد و براسب سوار شد، بارى شمر بن ذى الجوشن لعنه الله تعالى آن نامه شوم را از پسر زياد گرفت و بطرف كربلاء حركت كرد همه‌جا آمد تا روز پنجشنبه نهم محرم وارد صحراى كربلاء گرديد و خود را به عمر بن سعد رسانده و نامه پسر زياد مخذول را بدستش داد، عمر بعد از خواندن نامه و اطلاع برمضمون آن گفت :

لا اهلا و لا سهلا يا ابرص، مالك ويلك لا قرب اللّه دارك و قبّح اللّه ما قدمت به علّى .

خداى تعالى تو را دور و زشت كند برآنچه براى من آورده‌اى قبلا من نامه‌اى براى ابن زياد نوشتم و اصلاح كار در آن جسته و او را قانع كرده بودم تو او را از قبول آن منع كردى و كارى كه در شرف سامان گرفتن بود برآشفتى و پريشان نمودى، بخداى قسم، حسين بن على بدآنچه عبيد اللّه بن زياد گفته گردن ننهد و همان نفس ابىّ كه حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام را بود اكنون حسين را است .

شمر گفت : اين سخن بگذار و بگوى تا چه خواهى كرد، اگر امر امير را به امضاء

نام کتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) نویسنده : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    جلد : 1  صفحه : 377
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست