نام کتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 287
شخصى آنان را بگيرد، نه كم و نه زياد، حال آنكه نصف اموالشان را
گرفته است. و اگر اموال در دستشان از راه خيانت است و به آن اقرار نكردهاند و
عليه آنان بيّنهاى اقامه نكرده، حق نداشت كه از آنان كم و زيادى بگيرد! و شگفتتر
از آن، اين كه كارگزاران را دوباره به سر كارشان برگردانده است! اگر خائن بودند حق
نداشت آنان را به كار گمارد، و اگر خائن نبودند، اموالشان براى او روا نبود.
آنگاه على عليه السّلام به گروه حاضر رو كرد و گفت: شگفتا از قومى كه
مىبينند سنّت پيامبرشان اندك اندك دارد تغيير مىكند و دگرگون مىشود و با سكوت
خويش به آن رضايت مىدهند و آن را محكوم نمىكنند، بلكه در جهت خشنودى خليفه،
خشمگين مىشوند و بر آن كس كه وى را به خاطر تحريف و تغيير سنّت رسول خدا صلّى
اللَّه عليه و اله و سلّم سرزنش مىكند و محكومش مىنمايد، پرخاش مىكنند! پس از
ما نسلى مىآيند كه بدعت خليفه و ستم او را و بافتههاى وى را پيروى مىنمايند و
بدعتهاى او را به عنوان سنت و دين مىپذيرند و با عمل به آنها به خداوند تقرب
مىجويند! مانند اينكه مقام ابراهيم عليه السّلام را از جايى كه رسول خدا صلّى
اللَّه عليه و اله و سلّم قرار داده بود به جايى برد كه در جاهليت قرار داشت و
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم آن را از آن جا برداشته بود. و يا تغيير
دادن پيمانه كفّاره و مقدار آن كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم تعيين
فرموده بود و هر دو از فرايض و سنّت محسوب مىشد، و زياد كردن پيمانه و مقدار آن
كه با نيت سوئى صورت گرفت، زيرا سهم بينوايان از كفّاره سوگند و ظهار بر اساس همان
پيمانه و مقدار آن پرداخت مىشد، و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم فرموده
بود: «پروردگارا در صاع و مدّ به ما بركت بده». مردم از اين بدعت عمر
جلوگيرى نكردند، بلكه به آن راضى شدند و هر چه كرد، پذيرفتند. و اينكه او و ابو
بكر فدك را كه در دست فاطمه عليها السّلام بود گرفتند كه در روزگار پيامبر، فاطمه
از غلّه آن استفاده مىكرد، از حضرتش در مورد مالكيت فدك بيّنه خواستند، سخن او و
ام ايمن را قبول نكردند، او يقينا مىدانست (آن گونه كه ما مىدانيم) كه فدك در
دست فاطمه بود، حق
نام کتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 287