نام کتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 190
چهار ركعتى در منى بر خلاف سنت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و
سلّم».
گفتم: پس چرا بر او رحمت مىفرستى و او را برتر مىدانى؟! گفت: چنين
مىكنم تا به گوش دوستان و طرفداران ستمكارش حجاج و ابن زياد و پدرش برسد، آيا
نمىدانى كه آنان كسى را كه متهم به دشمنى با عثمان و دوستى على و اهل بيتش
مىكنند، تبعيدش نمايند و او را بكشند؟ و رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلّم
فرمود: «مؤمن نبايد خود را خوار و ذليل كند». گفتم: چه خوارى و ذلتى است
اين؟! گفت: همين كه خود را در معرض بلا قرار دهد و سخنى گويد كه بر آن اثرى بار
نيست. روزى كه عثمان كشته شد از على عليه السّلام شنيدم كه از رسول خدا صلى اللَّه
عليه و آله و سلّم روايت مىكرد و مىگفت: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلّم
فرمود: «همانا كه تقيّه بخشى از دين خدا است آن كه تقيّه ندارد دين ندارد، به
خدا اگر تقيّه نبود، در دولت شيطان خداوند در زمين پرستيده نمىشد». مردى به وى
گفت: دولت شيطان چيست؟ فرمود: «آنك كه پيشواى گمراهى بر مردم حكومت كند، آن دولت شيطان بر آدم است و
هر گاه پيشواى هدايتى بر مردم حكم راند آن دولت آدم بر ابليس است».
سپس حضرتش با عمّار و محمد بن ابى بكر آهسته سخن مىگفت و من گوش
مىكردم، مىفرمود: «از روزى كه پيامبرتان درگذشت شما هماره در دولت شيطان بسر بردهايد
چرا كه مرا رها كرديد و جز من را پيروى نموديد». سپس حضرتش سه روز از مردم گريخت،
او را در كلبه چوبى بنو نجار يافتند و آوردند و گفتند: ما در امر خلافت سه روز
مشورت كرديم، از ميان مردم كسى جز تو را سزاوار اين مهم نيافتيم، تو را به خدا
سوگند مىدهيم كه امّت محمّد را رها نكنى تا بيچاره شود و سرنوشت آن را ديگرى غير
از تو بر عهده گيرد. با حضرت بيعت كردند. نخستين كسانى كه با وى بيعت كردند طلحه و
زبير بودند، سپس به بصره آمدند و پنداشتند كه از روى اكراه بيعت كردهاند و دروغ
مىگفتند. سپس مردى از مهره[1] خدمت حضرتش آمد،
[1]سرزمينى بىآب و علف ميان حضر موت و
عمان در جزيرة العرب.
نام کتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 190