نام کتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 191
محمد بن ابى بكر در كنار على نشسته بود، حضرت به او گفت و من گوش
مىكردم، اى برادر مهرهاى! آيا آمدهاى كه بيعت كنى؟ گفت: آرى! فرمود: با من بيعت
مىكنى مبنى بر اينكه رسول خدا درگذشت و خلافت از آن من بود و پسر ابو قحافه به
دشمنى و ستم آن را از ما ستاند و سپس عمر آن را از ما ستاند؟ گفت: آرى! او با
حضرتش بر اين اساس و از روى رضا و رغبت بيعت كرد.
ابان گويد: به حسن گفتم: آيا با همه مردم بر همين اساس بيعت كرد؟
گفت: نه، فقط با كسانى بر اين اساس بيعت كرد كه به اين حقايق كاملا آگاه بودند و
حضرتش به آنان اعتماد داشت.
اى ابان! اگر روا باشد كه براى عثمان كه گناهان كبيره و كارهاى زشتى
مرتكب شد آمرزش بخواهيم، روا خواهد بود كه براى ابو بكر و عمر هم آمرزش بخواهيم،
زيرا با وجودى كه از خونريزى گذشتند و در دوران خلافت خود با گذشت بودند و كفايت
داشتند و سيره و سنت پسنديدهاى داشتند و مانند عثمان به بدعت و ستم رفتار نكردند
و مانند طلحه و زبير به خاطر دنيا دوستى و قدرتطلبى پيمان نشكستند و خون نريختند،
اما از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم شنيده بودند كه آنان را از كارى كه
كردند بر حذر داشته بود، اما با وجود دليل و بيّنه فرمان خدا و رسولش را ناديده
انگاشتند و با آنچه كردند فرمان خدا و رسول خدا را ناچيز و سبك نمودند.
اى ابان! اگر بگويى كه «ابو بكر و عمر آنچه را كه رسول خدا در باره حقانيت و خلافت على گفته
بود شنيدند»، خوب عثمان و طلحه و زبير هم آن را شنيده بودند و چنان كردند و جنگ
افروختند و خون ريختند، و اگر بگويى كه «ابو بكر و عمر بنيانگذار آن
توطئه بودند و امت را با گرفتن خلافت از على دچار فتنه و بدبختى ساختند، با وجودى
كه به يقين مىدانستند آنان را در خلافت حقّى نيست و خداوند آن را براى غيرشان
قرار داده بود، و اين دو تا بر على به امارت مؤمنان سلام كردند و حتى از رسول خدا
صلى اللَّه عليه و آله و سلّم پرسيدند كه: آيا اين به فرمان خدا و رسولش
نام کتاب : تاريخ سياسى صدر اسلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 191