نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 280
مفيد فايده نيست، و آن شش طريق عبارتاند از: 1. مناسبت؛ 2. مؤثر؛ 3.
شبه؛ 4. طرد؛ 5. سبر و تقسيم؛ 6. دوران.
393. قياس مصرّح
العلّه
قياس مصرح العله يا قياس جلىّ قياسى است كه به جامع يا علّت حكم در
اصل (مقيس عليه) تصريح شده باشد. مثال: امام رضا (ع) مىفرمايد: «آب چاه داراى ماده و منبع است، بنابراين به مجرد ملاقات با نجاست، نجس
نمىگردد.»
[1] پس هر آبى كه منبع داشته باشد (خواه آب چاه باشد يا غير چاه) به مجرد
ملاقات با نجاست، نجس نمىشود. در ماده 212 قانون مدنى آمده: «معامله با اشخاصى كه بالغ يا عاقل يا رشيد نيستند به
واسطه عدم اهليّت باطل است.» پس عدم اهليّت علّت بطلان معامله محجورين است، در نتيجه بايد ايقاعات
محجورين هم به همين علت باطل باشد. و لو در رابطه با ايقاعات چنين نصّ و تصريحى در
قانون مدنى نداريم. پس در هر موردى كه بهعلّت حكم تصريح شده باشد، چون تفكيك
معلول از علّت محال است، و فعليّت هر حكمى تابع فعليّت موضوع است، پس هرجا كه علّت
حضور داشته و موضوع فعلى باشد، معلول و حكم نيز فعلى خواهد بود. البته علّامه حلّى
اين قياس را از باب نصّ حجّت مىداند، نه از باب قياس. [2]
در كتاب اصول الفقه آمده: قياس در دو صورت حجّت است: الف. درصورتىكه
براى انسان قطع و يقين به حكم شرعى بياورد. ب. دليل قاطع بر حجيّت آن داشته باشيم.
كه در اين صورتها ذات قطع حجّت است نه قياس. نتيجه مىگيريم فقهاى اماميه قياس
مصرّح العله و قياس مستنبط العله به استنباط قطعى و قياس اولويت را حجّت مىدانند.
اما آنان قياس مستنبط العله به استنباط ظنّى را حجت نمىدانند، و بطلان آن را از
ضروريات دين مىشمرند لذا امام صادق فرمود: اگر در سنّت قياس راه پيدا كند دين
نابود مىشود. [3]
مسكر گرديد، و حرام شد، بعد تبديل به سركه شد، مجددا حلال گرديد.
6. قياس سبر و تقسيم: سبر بهمعناى آزمايش و اختبار است، و تقسيم به اين معنى است
كه صاحبنظر اوصاف متعددى را كه احتمال مىدهد يكى از آنها علّت حكم اصل است
انتخاب مىكند، و هر وصف را در برابر حكم اصل مىگيرد و مىسنجد تا ببيند تناسب
ذاتى بين آن وصف و حكم اصل وجود دارد يا خير؟ هر وصفى كه شايستگى عليّت را ندارد
حذف مىشود، و سرانجام وصفى باقى مىماند كه شايسته علّت بودن است. سبر و تقسيم را
ترديد هم ناميدهاند. گفتيم علّامه حلّى شش قسم مذكور را در ص 219 كتاب مبادى
الوصول الى علم الاصول نقل مىكند، اما غزالى در كتاب المستصفى من علم الاصول، ج
2، ص 318، مىگويد: قياس چهار نوع است كه بهترتيب اهميّت عبارتاند از: 1. مؤثر؛
2. مناسبت؛ 3. شبه؛ 4. طرد. و در اصول الفقه خضرى بك، ص 326، بخش ديگرى مورد بحث
قرار گرفته است، رجوع شود.
[1] . قال الرضا (ع) «ماء البرء واسع لا يفسده شىء لانّ له مادّة»، وسائل الشيعة، ج 1، ص
105.