نام کتاب : فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول نویسنده : ولایی، عیسی جلد : 1 صفحه : 161
آن بر مولى احتجاج كند، و خود را در عمل به آن معذور بداند اگر برطبق
آن عمل نكند و در نتيجه واقع از او فوت شده باشد، مولى مىتواند بدان وسيله احتجاج
كرده، و او را درخور كيفر بداند.
(معذريّت و
منجزيّت)
با اين تعريف حجت شامل ادله، امارات و طرق است. برخى از علماى [1] اصول براى حجيت دو معنى
ذكر كردهاند: 1. «حد وسط و طريق به واقع» حجيت به اين معنى شامل
معلومات تصديقى و امارات است. 2. «غلبه» بر مخالف و
قاطع عذر بودن. اطلاق حجت به اين معنى بر امارات سزاوارتر است. حجت بهمعناى اول
را مىتوان به شارع نسبت داد. در حالى كه حجت بهمعناى دوم را نمىشود به شارع
نسبت داد.
اقسام حجت
1. حجت ذاتيه، علم و قطع حجيت ذاتيه دارند. يعنى از لوازم عقليه غير
قابل تخلف قطع، حجيت است. و از لوازم ذاتيه قطع طريقيت آن از واقع است. حتى بعضى
از علماى اصول قطع
[2] را عين طريق مىدانند، و مىگويند قطع يعنى رؤيت مقطوع. بديهى است كه
ثبوت الشىء لنفسه ضرورى است. بنابراين توهم جعل طريقيت براى قطع مردود است.
به بيان ديگر: كشف و طريقيت از لوازم ماهيت قطع نيست. بلكه از آثار
وجود قطع است. وقتى قطع، طريق تكوينى باشد، و به جهت وجودش كاشف باشد، نمىشود
مورد جعل تشريحى قرار گيرد. زيرا تحصيل حاصل است. لذا نمىشود از نظر تشريعى براى
خورشيد جعل نور، و براى آتش حرارت جعل كرد. چون روشنى و حرارت از آثار وجود خورشيد
و آتشاند.
2. حجت عرضيه،
امارات و اصول حجيت عرضيه دارند. يعنى براساس جعل شارع و يا به حكم عقل حجت هستند.
آيا اطلاق حجت بر امارات صحيح است يا خير؟ برخى گويند: اگر در امارات قائل به
سببيت باشيم، اطلاق حجت بر آنها صحيح است. اما اگر قائل به طريقيت امارات باشيم،
اطلاق حجت بر آنها صحيح نيست. [3]
181. حجيّت اجماع
از نظر اماميه حجيت اجماع به جهت كاشفيت از قول معصوم است. لذا اجماع
بهطور مستقل ارزشى ندارد، بلكه در واقع جزئى از سنت است. اما اهل سنت براى اجماع
ارزش استقلالى قائل هستند. به مبحث «اجماع» رجوع شود.