نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 343
طاعت كسى بيرون آمدى كه تنها به واسطه او به اين همه خير رسيدى و طلب
يارى او را ناديده مىگيرى. آيا پيمانها و عهدهايى را كه بين تو و او بسته شده
است فراموش كردهاى؟» اما ابن الفضل به اين سخنان توجهى نكرد و به او نوشت: «اين دنيا مانند گوسفندى است كه هركس به آن دست يابد
آنرا شكار مىكند.»
دكتر سرور سپس چنين مىگويد:
«ابن الفضل به خروج بر عبد الله مهدى، اكتفا نكرد
بلكه به طمع اينكه سرزمين يمن را بطور خالص براى خود كند، بر عليه ابن حوشب نيز
شوريد و براى اينكار سپاه گرانى تهيه ديد كه ميان دو گروه جنگ سختى در گرفت.»
تا آنجا كه مىگويد:
«هريك از آن دو مستقل از ديگرى عمل مىكرد، چيزى كه
موجب تضعيف دعوت اسماعيليه در سرزمين يمن شد.»
سپس مىگويد:
«ابن حوشب همچنان تا وقتى كه در سال 302 درگذشت، بر
دوستىاش نسبت به عبد الله مهدى اصرار مىورزيد، اما على بن الفضل چنين نبود زيرا
وى از زمان سرپيچى از عبد الله مهدى، در خط مشى خويش مبنى بر در اختيار خود كردن
نفوذ در سرزمين يمن، تعديلى ايجاد نكرد و با اين كار نه تنها مطامعش محقق نشد
بلكه وى در تأسيس يك حزب قوى كه او را در انتشار دعوتش يارى دهد شكست خورد. و چون
در سال 303 در گذشت، فرزندش كه پس از پدر به جاى او عهدهدار امور شده بود، ياران
نيرومندى كه خطر سنىها را در سرزمين يمن از وى دفع كنند، نيافت و لذا مورد يورش
آنها قرار گرفت و برادرانش به اسارت آنها در آمدند و
نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 343