نام کتاب : اسماعيليان و مغول و خواجه نصير الدين طوسي نویسنده : حسن امین جلد : 1 صفحه : 336
دليل اينكه اين شهر در اصل، يك شهر اسماعيلى بوده است، با اين انديشه
موافقت كرد. اينچنين بود كه سلميه براى بار دوم به صورت يك شهر درآمد.
و اين جريان در سال 1848 م روى داد.»
در سلميّه
عبد الله پس از آنكه به مازندران و اهواز مهاجرت كرد، به همراه فرزند
و وليعهدش، احمد، در سلميه استقرار يافت. چون عبد الله درگذشت فرزندش، احمد، امامت
را به عهده گرفت و سلميه كانون اصلى دعوت اسماعيليه شد و داعيان مختلف براى نشر
دعوتشان از آنجا به كشورهاى مختلف اسلامى رهسپار مىشدند. اين وضعيت در ايام امام،
حسين بن احمد بن عبد الله، كه توانست با آرامش خاطر و بدون اينكه عباسيان به او
دست يابند، در سلميه سكنى گزيند، ادامه يافت. واقعيت اين است كه گريه امام حسين و
بذل و بخشش اموال فراوان توسط او و فداكارى او در اظهار علاقهاش نسبت به هاشميان
و فداكارى يارانش در پيروى از او، موجب نشر و پخش دعوت اسماعيليه در سلميه[1] و از آنجا به
نقاط مختلف جهان اسلام، گرديد.
عليرغم اينكه دعوت اسماعيليه در دوره استتار امامان اسماعيلى مخفى
بود و امامان و داعيان اسماعيلى بهعنوان تقيه و از ترس خشونت عباسيان زير بار اين
پوشش رفته بودند، اما با اين حال پژوهشگران جديد به مدد دستيابى به برخى نسخههاى
خطى كتب فاطميان، اسامى برخى از داعيان اسماعيلى را كه در دوره اول ستر بودهاند،
كشف كردهاند كه ما اين داعيان را ذكر مىكنيم:
1- حسين بن حوشب
بن زادان ملقب به منصور اليمن. اين فرد همان