responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 846

نظريه در ميان علماى اصول و منطق، طرفدارانى هم چون مرحوم «آخوند خراسانى» و «مير سيد شريف» دارد.

طبق اين نظريه، معناى مشتق امرى بسيط بوده و جزء ندارد.

ادله اى بر بساطت مشتق ارائه شده است، از جمله:

1. مرحوم «محقق شريف» در حاشيه خود بر «شرح مطالع» به نظريه «قطب الدين رازى» اشكال مى كند كه بر اساس نظر شما كلماتى مثل «ضاحك» و «ناطق» داراى معنايى مركب مى باشد; ضاحك به معناى «شى ء له الضحك» و ناطق به معناى «شىء له النطق» است، اما اين پرسش وجود دارد كه كلمه «شى ء» كه آن را جزء مفهوم مشتق مى دانيد، چيست; مفهوم شىء است يا مصداق آن؟ هر كدام كه باشد تالى فاسدى دارد، زيرا:

أ) اگر مفهوم شىء، جزء معناى مشتق باشد، در مثال «الانسان ناطق» لازم مى آيد «شىء» كه عرض عام براى ماهيت انسان است در فصل او كه «ناطق» است، جاى گيرد، در حالى كه فصل هر چيزى، ذاتى آن است، و اين كه عرض عام در درون ذاتى باشد نيز محال است، پس ناطق به معناى «شى ء له النطق» نيست.

ب) اگر مصداق «شىء» جزء معناى مشتق باشد، لازم مى آيد در مثال «الانسان ضاحك» جهت قضيه كه «امكان» است به «ضرورت» تبديل شود و اين امر نيز محال است.

[2]مرحوم «آخوند خراسانى» مى گويد: اگر مفهوم يا مصداق «شى ء» جزئى از معناى مشتق باشد، لازم مى آيد در تركيبات وصفى مثل «زيد الكاتب» موصوف تكرار گردد، در حالى كه چنين تكرارى در كار نيست

نكته اول:

درباره ملاك بساطت مفهوم مشتق اختلاف وجود دارد; برخى مانند مرحوم «آخوند» ملاك بساطت را بساطت معنا در مرحله تصور و ادراك دانسته اند، اگر چه در تحليل عقلى، به اجزا منحل گردد، ولى برخى ديگر ملاك بساطت را عدم انحلال به دو مفهوم حتى در تحليل ذهنى مى دانند.

نكته دوم:

برخى از محققان اعتقاد دارند مرحوم «آخوند خراسانى» نخست به بساطت معتقد بوده، اما در نهايت به تركب گرايش پيدا كرده است. برخى ديگر معتقدند وى به بساطت اعتقاد دارد و از آن برنگشته است، اما چون ملاك بساطت را بساطت در مرحله تصور و ادراك مى داند، در نهايت، با معتقدان به تركب طبق ملاك ديگر موافق مى باشد. بعضى; هم چون مرحوم فاضل لنكرانى، نيز هر دو نظريه را رد مى كنند و در عين حال مرحوم «آخوند» را از معتقدين به بساطت معرفى مى كنند[1]

1. فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 3، ص (75-28).

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 63.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 74.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 188.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 109.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 264.

نظريه بشريت وضع

قول به واضع الفاظ بودن انسان ها

نظريه بشرى بودن وضع، مقابل نظريه الهى بودن وضع بوده و طبق آن، واضع الفاظ براى معانى، انسان مى باشد.

توضيح:

درباره دلالت الفاظ بر معانى، اگر پذيرفته شود كه اين دلالت، ذاتى نيست، بلكه با وضع و جعل است، اين بحث به ميان مى آيد كه آيا واضع، خداوند متعال است يا بشر، و در صورت دوم، آيا بشر واحد مسئله وضع را به عهده داشته يك نفر در هر زبانى واضع بوده است يا افراد متعددى در وضع، دخالت داشته اند.

برخى از كسانى كه معتقدند واضع هر زبانى يك نفر است، او را فرد معينى دانسته اند براى مثال، «يعرب بن قحطان» را واضع لغت عرب معرفى كرده اند، اما برخى ديگر، او را فرد نامعينى دانسته اند.

نيز ر.ك: نظريه الهيّت وضع.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 1، 2، ص (226-206).

فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص 183.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 30.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 19.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 83.

نظريه تركب مشتق

قول به مركب بودن معناى مشتقّات

اين نظريه كه مقابل نظريه بساطت مشتق مى باشد، مورد قبول بسيارى از علماى اصول و فلاسفه و اهل منطق قرار گرفته است. بر اساس اين ديدگاه، معناى مشتق از دو يا چند جزء تركيب شده است; براى مثال، «ضاحك» يعنى «شىء اَو ذات له الضحك» كه مركب از دو جزء است: 1. شىء يا ذات; 2. مبدأ اشتقاق (ضحك)، و به نظر برخى ديگر، جزء سومى نيز دارد و آن «تلبس ذات به مبدأ» يا نسبت و ارتباط بين ذات و مبدأ است كه با كلمه (له) نمايش داده مى شود.

طرفداران نظريه تركب، ادله معتقدان به نظريه بساطت مشتق را ناتمام دانسته و به آنها پاسخ داده و معتقدند كسى نمى تواند اين واقعيت را انكار كند كه معناى مشتق نيازمند

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 846
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست