نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 84
تذكر دادهاند كه قسمتى از مباحث راجع به مسائل و مباحث كه با بحث
معاد ارتباط دارند، مبهم است و به توضيح احتياج دارد. بايد صريحا گفته شود كه حقير
در صدد تقرير كلمات صدر المتألّهين و تحرير مقاصد او در عالم مثال و بحث معاد
برآمده است نه در مقام بيان عقيده خود، اگر چه آن قدر محققان از حكما و عرفا
پيرامون اين مباحث تحقيق كردهاند كه آنهايى كه اهل فنّ هستند مىدانند كه مبتدى و
غير متدرّبى چون حقير بهتر است مدعى تحقيق نشود تا مورد تمسخر واقع نگردد و چه خوب
است كه آدمى حد خود را بفهمد و قدر خويش را بشناسد.
و ديگر آن كه در مباحث اعتقادى، حقير معتقد است به آنچه كه معتقد
اهل عصمت و طهارت است.
تحرير مباحث، به صورت برهان و تنظيم مباحث، به سبك علمى، امرى است
كه از مبلغ ادراك نويسنده حكايت مىنمايد. و هر كس نيز داراى بهره و قسمت و حظّى
است از مطالب علمى و كيست كه معتقد باشد به بيخ علم رسيده است؟
حقير، به وجوب اعتقاد به معاد جسمانى (جسم تام الوجود و كامل
قوىتر از جسم دنيوى) و روحانى معتقد است- و أشهد حقيّة المعاد بقسميه أعني
الجسمانيّ و الروحاني، و ثبوت اللذّتين و الألمين- و بر طبق آنچه از كتاب و سنت،
مستفاد مىشود و ضرورى است، آن است كه بدن محشور در روز قيامت عين بدن موجود در
عالم دنياست به نحوى كه اگر كسى شخص محشور يوم نشور را بشناسد، به نحو قطع حكم كند
كه اين، همان شخصى است كه در دنيا بود، ولى با حفظ مقام دنيويّت و اخرويّت؛ چون
احدى ملتزم نيست كه شخص مبتلا به مرض سل و آدم كچل و كور و لنگ و مقطوع اليد، در
آخرت با همين شكل و عين همان هيكل رقتآور، به دست عصا و به چشم عينك، به صحنه
قيامت ظاهر مىشود و به خلد برين، اقامت مىنمايد و جليس ملائكه مىگردد.
يكى از اشكالات بر معاد جسمانى بنابر طريقه اهل ظاهر و جمعى از
متكلّمان، آن است كه اگر نفس منتقل به آخرت، به همين بدن جسمانى مادى موجود در
دنيا عود نمايد و محل حشر نفوس، همين عالم باشد، اين قول با قول قائلان به تناسخ-
كه گويند نفوس دائما متردد در ابدانند و از ابدان خلاصى ندارند- يكى است، چون عود
روح به بدن در همين دنيا، تمام لوازم دنيويّت را دارا خواهد بود، ناچار حشرى اتفاق
نخواهد افتاد و نفس قهرا مايل به تكامل است و بدن مسلما قبول فساد نموده و على
الدوام بايد افراد بميرند و زنده شوند.
و قد يجاب عن الإشكال: فرق تناسخ و معاد آن است كه عود روح به بدن
در اين دنيا تناسخ و رجوع آن به بدن در آخرت، حشر است.
و إن قال قائل: موجود محشور در نشأت آخرت و عالم قيامت اگر همين
بدن مدفون در زمين و يا
نام کتاب : شرح بر زاد المسافر نویسنده : آشتیانی، جلال الدين جلد : 1 صفحه : 84