ديگرى نيز مىساختند: «وتَتَّخِذونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُم تَخلُدون» (شعراء/ 26، 129) كه گويا نوعى قلعه و كاخ بوده است.[1] همچنين از تهاجم و حملههاى سخت و
شديد اين قوم به سرزمينهاى اطراف ياد شده: «واذا
بَطَشتُم بَطَشتُم جَبّارين» (شعراء/ 26، 130) كه نشان
دهنده اقتدار آنان در منطقهاى به نسبت گسترده است.[2] انتشار آنان در چنين منطقهاى كه از يمن تا شام دانسته شده،[3] و در برخى اخبار حكايت شده است.[4] چه بسا گزارش متفاوت از محل سكونت
آنها كه گاه خشك و كويرى و گاه آباد و سرسبز يا گاه مسطّح و گاه كوهستانى معرّفى
شده، نشاندهنده تنوّع زيست محيطى مناطق تحت نفوذ آنها باشد. در گزارشى ديگر از شيوه و
محلّ زندگى اين قوم، آيات «الَم تَرَ كَيفَ
فعلَ رَبُّكَ بِعادٍ* ارَمَ ذاتِ العِماد* الَّتى لَم يُخلَق مِثلُها فِى البِلد» (فجر/ 89، 6-/ 8) از نظر بسيارى مفسّران به وجود بناهايى عظيم با
ستونهاى بزرگ در شهر ارم* كه مركز تجمع آنان بوده و همانند آن شهر در جهان پديد
نيامده است، اشاره دارد[5]
كه البتّه تعبير «ارم ذات العماد» در ديدگاهى مخالف از سوى گروهى ديگر از مفسّرانِ
نخستين و متأخّر، به قبيله ارم در نقش تيرهاى ازعاد كه در خيمههاى ستون دار
مىزيستند، تفسير، و دليلى بر كوچ نشينى آنها دانسته شده و بىهمتايى مورد اشاره
در آيه مزبور، به قدرت بدنى و هيكل بزرگ و نيرومند آنها و نه شهر و تمدّنشان
ارتباط داده شده است.[6]
اين تفسير نيز با توجّه به طبيعت زندگى كوچنشينى كه دامنه متنوّعى از مناطق داراى
ويژگىهاى زيست محيطى گوناگون را در بر مىگيرد، راه حلى براى رفع تناقض ظاهرى
گزارشهاى قرآن از محل[1]. تفسير ابن كثير، ج3، ص 354؛ الميزان، ج 15، ص 300 [2]. مجمعالبيان، ج 7،ص 310 [3]. المنار، ج 8، ص496 [4]. جامعالبيان، مج5، ج 8، ص 284؛ تفسير قرطبى، ج 16، ص 135؛ فتحالقدير، ج 5، ص 22 [5]. جامعالبيان، مج15، ج 30، ص 220- 222؛ تفسير ثعلبى، ج 10، ص 196؛ معجم البلدان، ج 1، ص 155 [6]. جامعالبيان، مج15، ج 30، ص 220- 222؛ تفسير ابنكثير، ج 3، ص 355؛ البدايةوالنهايه، ج 1، ص 119؛فتح البارى، ج 8، ص 539