مخالفت و از رأى جوانان
پيروى كرده[1] يا به جهت پذيرفته نشدن همپيمانان
يهودى او در جنگ،[2] به همراه طرفدارانش (حدود 300 نفر) از
بين راه[3] يا از احد[4] به مدينه بازگشت و بدين ترتيب، سپاه اسلام به 700 نفر كاهش يافت.[5] عبداللّه بن ابى در توجيه بازگشت خود
چنين مىگويد[6]: جنگى در كار نيست. اگر جنگى بود، ما
همراه شما مىمانديم: «و قِيلَ لَهُم تَعالَوا قتِلوا
فى سَبيلِ اللَّهِ اوِ ادفَعوا قالوا لَو نَعلَمُ قِتالًا لَاتَّبَعنكُم ...». (آلعمران/ 3، 167) پيامبر صلى الله عليه و
آله سپاه خود را به گونهاى استقرار داد كه كوه احد پشت سر و مدينه در مقابل و كوه
عينين (جبلالرماة) در سمت چپ مسلمانان قرار داشت. اين در حالى بود كه مشركان در
برابر مسلمانان و مدينه پشت سر آنها قرار گرفته بود.[7] حضرت، سربازانش را به تقوا سفارش كرد و از اختلاف با يكديگر برحذر
داشت و آن روز را براى كسانى كه يقين و صبر را پيشه سازند، روز پاداش دانست،[8] آنگاه پرچم سپاه اسلام را به مصعب*
بن عمير[9] و بر حسب بعضى نقلها به على بن
ابىطالب سپرد.[10] رسول خدا از آن بيم داشت كه سواره
نظام دشمن سپاه اسلام را (از حد فاصل كوه عينين و احد) دور بزند و از پشت سر هجوم
آورد؛[11] از اين رو، عبداللّه* بن جبير را به
همراه 50 نفر بر كوه عينين گماشت[12] و به آنها فرمود: اگر ما دشمن را شكست داديم و به لشكرگاهش وارد
شديم يا ديديد، كشته شديم، شما اين مكان را رها نكنيد.[13][1]. المغازى، ج 1، ص219؛ المنتظم، ج 2، ص 264 [2]. السيرة الحلبيه، ج2، ص 42؛ المغازى، ج 1، ص 216 [3]. السيرة النبويه،ابن هشام، ج 3، ص 64؛ الكامل، ج 2، ص 150 [4]. المغازى، ج 1، ص219؛ الطبقات، ج 2، ص 30 [5]. السيرة النبويه،ابن هشام، ج 3، ص 65؛ الروض الانف، ج 5، ص 426 [6]. جامعالبيان، مج3، ج 4، ص 223؛ السيرةالنبويه، ابنكثير، ج 2، ص 331 [7]. المغازى، ج 1، ص220؛ المنتظم، ج 2، ص 264 [8]. انساب الاشراف، ج1، ص 387؛ المغازى، ج 1، ص 221- 222 [9]. السيرة النبويه،ابن اسحاق، ص 329؛ الروض الانف، ج 5، ص 426 [10]. مجمعالبيان، ج2، ص 825؛ البداية والنهايه، ج 4، ص 17؛ الصحيح من سيره، ج 6، ص 115 [11]. المغازى، ج 1، ص224؛ سيره رسولخدا، ص 463 [12]. الطبقات، ج 2، ص30؛ الكامل، ج 2، ص 152 [13]. المغازى، ج 1، ص224؛ دلائل النبوه، ج 3، ص 209