responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : داستان پيامبران (حضرت موسی و نوح) نویسنده : موحدی، محمد رضا    جلد : 1  صفحه : 47

براى آن كه جزاى هر نفسى متناسب با كردار او باشد. آن كسى كه ايمان ندارد، نبايد تو را از ايمان به قيامت بازدارد. كافران نبايد تو را از ايمان به قيامت و بيان آن و اعمالى كه براى تو در روز قيامت سودمند است بازدارند. كسانى كه در پى هواى نفس و تابع شهواتند نابود خواهند شد». آن گاه پرسيد: «اى موسى آنچه در دست راست دارى چيست؟» موسى گفت: «اين عصا و چوبِ سفر من است». گفت: «آن را چه مى كنى؟» گفت: «به هنگام رفتن و استراحت بر آن تكيه مى كنم. به هنگامى كه مى خواهم از جوى بپرم يا براى گوسفندان از درخت برگ ريزم، از آن بهره مى جويم و نيازهاى ديگرى را نيز با آن رفع مى سازم».
عبداللّه بن عباس گفته است: «موسى عليه السلام توشه و كالاى خود را بر آن عصا مى نهاد و عصا را بر دوش مى گذاشت؛ هنگامى كه خسته مى شد، عصا همانند مركب او بود و موسى بر روى آن مى نشست؛ در راه كه گام مى زد عصا انيس و همدم موسى بود و موسى با عصا گفتگو مى كرد و سخن مى گفت؛ هنگامى كه خوراك نداشت عصا را بر زمين مى زد و آنچه از طعام مى خواست به دست مى آورد؛ اگر تشنه مى شد، عصا را بر زمين مى زد، چشمه آب مى جوشيد و او سيراب مى شد؛ هنگامى كه در زمينى مى نشست كه از آفتاب آزار مى ديد، آن عصا را بر زمين فرومى كرد، بى درنگ عصا شاخه مى كشيد، برگ مى آورد و سايه مى گستراند؛ اگر ميوه آرزو مى كرد، خدا بر آن عصا شاخه ها آشكار مى كرد و ميوه بر آن شاخه ها مى آفريد؛ هنگامى كه مى خوابيد عصا همچون شبانى از گوسفندان محافظت مى كرد و درندگان را از آنان دور مى ساخت؛ آن

نام کتاب : داستان پيامبران (حضرت موسی و نوح) نویسنده : موحدی، محمد رضا    جلد : 1  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست