responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : داستان پيامبران (حضرت موسی و نوح) نویسنده : موحدی، محمد رضا    جلد : 1  صفحه : 46

شگفت زده بر جاى ماند. خداوند به او آرامش داد. از آن درخت ندا آمد: اى موسى من خداى توام. نعلين از پاى درآور ».
عبداللّه بن عباس گفته است: «بدان سبب به او گفتند: نعلين از پاى درآور كه نعلين او از پوست مردارى بود». عبداللّه بن مسعود به خانه ابوموسى اشعرى رفت. هنگام خواندن نماز بود. ابوموسى به عبداللّه گفت: پيش رو نماز كن . عبداللّه گفت: در خانه تو، تو خود بايد جلو روى و نعلين از پاى درآورى . عبداللّه مسعود به او گفت: در وادى مقدس است كه بايد نعلين درآورى . يعنى خلع نعلين موسى را. گفته اند: «خلع نعلين موسى در وادى مقدس بود».
مفسّران گفته اند: «بدان سبب خداوند به موسى گفت: نعلين از پاى درآور كه بر آن زمين مقدس قدم گذارد، براى آن كه زمين را دو بار پاك كرده بودند». برخى از مفسران گفته اند: «براى آن كه برهنه پا بودن نشانه تواضع است و خدا مى خواست در آن سرزمين مقدس مسجد و كعبه بنا كند، از اين رو گفت: اينجا همان كن كه در مسجد مى كنند».
اهل اشارت گفته اند: «نعل كنايه اى از اهل و خاندان است؛ يعنى خود را از اشتغال به زن و فرزند رها سازد». خداوند تعالى به موسى گفت: «اى موسى من تو را برگزيدم، گوش به وحى من كن». وحى اين بود كه خدا از كلام خود اين كلمات را در آن درخت آفريد: «إنّي أنا اللّه »؛ منم كه خدايم و جز من خدايى نيست، مرا بپرست و در عبادت شريك مساز كسى را. نماز به پاى دار براى آن كه مرا ستايش كنى. قيامت خواهد آمد و من زمان ظهور آن را پنهان كرده ام،

نام کتاب : داستان پيامبران (حضرت موسی و نوح) نویسنده : موحدی، محمد رضا    جلد : 1  صفحه : 46
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست