responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : داستان پيامبران (حضرت موسی و نوح) نویسنده : موحدی، محمد رضا    جلد : 1  صفحه : 45

خلع نعلين در وادى مقدس

در تفسير «إِذْ رَأى ناراً» [1] چنين گفته اند: «موسى عليه السلام دختر شعيب را گرفت و مدتى آنجا اقامت كرد. آن گاه از شعيب رخصت طلبيد تا به ديدار مادر رود. شعيب به او اجازه داد. موسى به همراه زن آبستن خود به راه افتاد. در شبى تاريك از شب هاى زمستان او راه را به خطا رفت. شبى بود سرد با باران و رعد و برق. شب آدينه بود. درد زادن زن را فراگرفت. موسى خواست آتش افروزد، سنگ و آهن بر هم زد، آتشى از آن پديد نيامد. موسى عليه السلامخشمگين شد و آهن و سنگ را به زمين افكند. سنگ و آهن به صدا درآمدند و گفتند: اى موسى، بنده تو نيستيم و جز به فرمان خدا آتش نيفروزيم. امشب تمام آتش هاى جهان خاموش اند. موسى متحير شد. نگاه كرد و از دور آتش ديد. به همراهان خود گفت: اينجا بمانيد كه من از دور آتشى ديدم. شايد بتوانم اندكى از آن را اينجا آورم يا بتوانم راهى براى يافتن آتش بيابم يا شايد كسى را بيابم كه مرا به آتش راه نمايد. در پى آتش روانه شد؛ درختى ديد سبز كه از آن آتش زبانه مى كشيد، تسبيح فرشتگان را شنيد و نورى عظيم ديد. ترسيد و


[1] سوره طه (۲۰): آيه ۱۰.

نام کتاب : داستان پيامبران (حضرت موسی و نوح) نویسنده : موحدی، محمد رضا    جلد : 1  صفحه : 45
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست