نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 146
جالب توجه
اينكه در حديثى از امير مؤمنان على ع در تفسير اين آيه چنين نقل شده است كه فرمود:
اين آيه در حقيقت به سه طايفه از منحرفان پاسخ مىگويد، اول به" ماديها"
كه جهان را ازلى مىپنداشتند و منكر خلق و آفرينش بودند، دوم به دوگانهپرستانى كه
نور و ظلمت را دو مبدء مستقل مىدانستند، سوم رد بر مشركان عرب كه براى خدا شريك و
شبيه قائل بودند [1]
آيا ظلمت
از مخلوقات است؟
از آيه بالا
استفاده مىشود، همانطور كه" نور" مخلوق خداوند است،" ظلمت"
هم آفريده او است، در حالى كه معروف در ميان فلاسفه و دانشمندان علوم طبيعى اين
است كه" ظلمت" چيزى جز عدم نور نيست، و اين را مىدانيم كه نام مخلوق بر
معدوم نمىتوان گذاشت، بنا بر اين چگونه آيه مورد بحث، ظلمت را جزء مخلوقات خداوند
بشمار آورده است؟! در پاسخ اين ايراد مىتوان گفت:
اولا ظلمت هميشه
به معناى ظلمت مطلق نيست، بلكه ظلمت غالبا به معناى نور بسيار كم و ضعيف در برابر
نور فراوان و قوى بكار مىرود، مثلا همه مىگوئيم" شب ظلمانى" با اينكه
مسلم است، در شب، ظلمت مطلق نيست، بلكه همواره ظلمت شب آميخته با نور كم رنگ
ستارگان يا منابع ديگر نور مىباشد، بنا بر اين مفهوم آيه اين مىشود كه خداوند
براى شما روشنى روز و تاريكى شب كه يكى نور قوى و ديگرى نور بسيار ضعيف است، قرار
داد و بديهى است كه ظلمت به اين معنى از مخلوقات خدا است.
و ثانيا درست
است كه ظلمت مطلق يك امر عدمى است، اما امر عدمى هنگامى كه در شرائط خاصى واقع
شود، حتما از يك امر وجودى سرچشمه مىگيرد يعنى كسى كه ظلمت مطلق را در شرائط خاصى
براى اهداف معينى بوجود مىآورد