نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 23 صفحه : 408
زن پى در پى اصرار و الحاح مىكرد، سرانجام رو به درگاه خدا آورد و عرض كرد:
اشكو الى اللَّه فاقتى و حاجتى، و شدة حالى، اللهم فانزل على لسان نبيك:"
خداوندا! بيچارگى و نياز و شدت حالم را به تو شكايت مىكنم، خداوندا! فرمانى بر
پيامبرت نازل كن و اين مشكل را بگشا".
و در روايتى آمده است كه زن عرضه داشت: اللهم انك تعلم حالى فارحمنى فان لى
صبية صغار، ان ضممتهم اليه ضاعوا، و ان ضممتهم الى جاعوا:" خداوندا! تو حال
مرا مىدانى، بر من رحم كن، كودكان خردسالى دارم كه اگر در اختيار شوهرم بگذارم
ضايع مىشوند، و اگر خودم آنها را برگيرم گرسنه خواهند ماند"! در اينجا حال
وحى به پيامبر ص دست داد، و آيات آغاز اين سوره بر او نازل شد كه راه حل
مشكل" ظهار" را به روشنى نشان مىدهد، فرمود همسرت را صدا كن، آيات
مزبور را بر او تلاوت كرد، پيامبر ص فرمود: آيا مىتوانى يك برده را به عنوان كفاره
ظهار آزاد كنى؟ عرض كرد: اگر چنين كنم چيزى براى من باقى نمىماند، فرمود:
مىتوانى دو ماه پى در پى روزه بگيرى؟ عرض كرد من اگر نوبت غذايم سه بار تاخير شود
چشمم از كار مىافتد، و مىترسم نابينا شوم، فرمود: آيا مىتوانى شصت مسكين را
اطعام كنى، عرض كرد نه، مگر اينكه شما به من كمك كنيد، فرمود: من به تو كمك مىكنم
و پانزده صاع (15 من كه خوراك شصت مسكين مىباشد، هر يك نفر يك مد يعنى يك چهارم
من) به او كمك فرمود، او كفاره را داد، و به زندگى سابق باز گشتند [1] چنان كه گفتيم
اين شان نزول را بسيارى از مفسران از جمله" قرطبى"" روح البيان"،"
روح المعانى"،" الميزان"، و" فخر رازى"،" فى ظلال
القرآن"،" ابو الفتوح رازى"،" كنز العرفان" و بسيارى از