نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 403
چه معنا دارد؟
حضرت رضا (ع)
فرمود: اين از قبيل مثل معروف در، بتو مىگويم ديوار تو بشنو است،
خداى تعالى در اين آيه روى سخن خود را به پيغمبرش كرده و ليكن مقصودش امت او است،
و همچنين است آيه( لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ
لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ-) اگر شرك بورزى عملت بى اجر مىشود و مسلما از
زيانكاران خواهى شد و نيز آيه( وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ
لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا-) اگر نبود كه ما تو
را ثابت قدم كرده بوديم چيزى نمىماند كه تو هم مقدار كمى متمايل به ايشان
مىشدى . مامون گفت: درست فرمودى يا بن رسول اللَّه[1].
مؤلف: مضمون
اين روايت درست مطابق بيانى است كه ما در معناى اين آيه گذرانديم، نه آن حرفى كه
ديگران زدند و گفتند اذن دادن آن جناب به اينكه منافقين تقاعد بورزند ترك
اولايى بوده نه گناه ، زيرا اگر ترك اولى مىبود ديگر معنا نداشت كه عتاب در
آيه از قبيل در بتو مىگويم ديوار تو بشنو بوده باشد.
و در الدر
المنثور است كه عبد الرزاق در كتاب المصنف و ابن جرير از عمرو بن ميمون اودى روايت
كردهاند كه گفت: رسول خدا 6 دو كار كرد كه در آن دو كار هيچگونه دستورى نداشت،
يكى اينكه به منافقين اجازه تقاعد داد و ديگر آنكه اسير گرفت، و خداى تعالى در
برابر اين دو عمل فرمود:(عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ
...)[2].
مؤلف:
اشكالهايى كه بر اين روايت وارد است از بيان گذشته ما معلوم شد.
[داستان
چند تن از مؤمنينى كه با تاخير به لشگريان عازم تبوك پيوستند يا آنكه تخلف كردند و
سپس توبه نمودند]
و در تفسير
قمى در ذيل آيه(وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً
...) و همچنين در ذيل آيه بعدش گفته است: عدهاى هم از رسول خدا 6 تخلف
كردند كه داراى نيت صادق و بصيرت در دين بودند و هيچ شك و ترديدى در عقائدشان رخنه
نكرده بود، ليكن پيش خود گفته بودند ما بعد از آنكه رسول خدا 6 حركت كردند به او
ملحق مىشويم.
از آن جمله
يكى ابو خيثمه بود كه مردى قوى و داراى دو همسر و دو آلاچيق بود، همسران وى
آلاچيقهايش را آب پاشى كرده، در آن آب آشاميدنى خنكى فراهم نموده و طعامى تهيه
كرده بودند، در همين بين كه رسول خدا 6 مسلمانان را دستور حركت داد او سرى به
آلاچيقهاى خود زد و در جواب هواى نفس خود كه او را به استفاده از آنها دعوت