responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 402

برخواهد آمد و هر كه در اين باره سكوت كند خداوند به بيشتر از آنكه خود انتظار داشت فضائلش را انتشار مى‌دهد و هر كس معصيت كند خدا عذابش دهد. بارالها! مرا و امت مرا بيامرز. بارالها! مرا و امت مرا بيامرز. من از خدا براى خودم و براى شما طلب مغفرت مى‌كنم.

راوى مى‌گويد مردم وقتى اين خطبه را شنيدند در امر جهاد دلگرم شده، همه قبائلى كه آن جناب براى جنگ دستور حركتشان را داده بود حركت كردند، و پاره‌اى از منافقين و غير منافقين تقاعد ورزيدند.

رسول خدا 6 به جد بن قيس برخورد، و به او فرمود: اى ابا وهب آيا براى اين جنگ با ما حركت نمى‌كنى؟ گويا از ديدن زنان زرد پوست خوددارى نمى‌توانى كرد. عرض كرد يا رسول اللَّه! به خدا سوگند قوم و قبيله من مى‌دانند كه در ميان آنان هيچ كس به اندازه من علاقه به زن ندارد، و من مى‌ترسم اگر با شما حركت كنم و به اين سفر بيايم از ديدن زنان رومى نتوانم خوددارى كنم، لذا استدعا دارم مرا مبتلا مكن، و اجازه بده در شهر بمانم. از سوى ديگر همين شخص به گروهى از قوم خود گفت: هوا بسيار گرم است، در اين هواى گرم از خانه و زندگى خود بيرون مرويد.

پسرش گفت: آيا خودت فرمان رسول خدا 6 را مخالفت مى‌كنى بس نيست اينك مردم را سفارش مى‌كنى كه گرمى هوا را بهانه كرده آن جناب را مخالفت كنند، به خدا قسم خداوند در همين باره آيه‌اى مى‌فرستد كه تا قيام قيامت مردم آن را بخوانند (و تو رسوا شوى)، اتفاقا خداى تعالى اين آيه را فرستاد:(وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَ لا تَفْتِنِّي أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ).

آن گاه جد بن قيس اضافه كرده گفت كه محمد خيال مى‌كند جنگ با روم هم مثل جنگ با ديگران است، ولى من خوب مى‌دانم كه احدى از اين مسلمانان از اين جنگ بر نخواهد گشت‌[1].

مؤلف: در اين باره روايات بسيار ديگرى از طرق شيعه و سنى وارد شده است.

[چند روايت در ذيل آيه شريفه:(عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ ...)]

و در كتاب عيون به سند خود از على بن محمد بن جهم روايت كرده كه گفت: من وارد مجلس مامون شدم و على بن موسى (ع) نيز در آنجا حضور داشتند، مامون رو به آن حضرت كرد و گفت: يا بن رسول اللَّه! آيا نظر شما اين نيست كه انبياء معصومند. فرمودند:

چرا. مامون در ضمن پرسش‌هاى خود پرسيد: يا ابا الحسن پس آيه‌(عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ)


[1] تفسير قمى ج 1 ص 295- 299

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 402
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست