نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 87
بيان آيات
اين آيات
رسول خدا 6 را در لغزشهايى كه مشركين در باره امر دعوت وى داشتند تسليت داده و
با وعده حتمى نصرتش، دلخوش مىسازد، و بيان مىكند كه دعوت دينى دعوتى است كه بايد
در محيط آزاد و با حفظ اختيار اشخاص صورت گيرد، تا هر كه مىخواهد ايمان آورد و هر
كه مىخواهد كفر ورزد، و چون دعوت دينى اساسش بر اختيار است، قدرت و مشيت حتمى
الهى در آن دخالت نمىكند، و اشخاص را مجبور به قبول نمىسازد، و گرنه خداوند
مىتوانست تمامى افراد بشر را بر هدايت مجتمع سازد.
(قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ...)
قد حرفى است كه اگر بر سر فعل ماضى (گذشته) درآيد تحقيق آن فعل را مىرساند،
و اگر بر سر مضارع (آينده) درآيد افاده مىكند كه اين فعل كمتر اتفاق مىافتد، و
چه بسا در مضارع هم به معناى تحقيق استعمال شود، از آن جمله همين آيه مورد بحث
است.
حزنه
كذا و احزنه به يك معنا است، و لذا در اين آيه به هر دو قسم
قرائت شده است.(فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ) كلمه
يكذبونك هم به تشديد باب تفعيل قرائت شده و هم به تخفيف، و ظاهر اين است
كه فا در فانهم براى تفريع است گويا مىخواهد بفرمايد كه:
به تحقيق ما
مىدانيم سخنان مشركين تو را اندوهناك ساخته، ليكن سزاوار نيست كه از اين سخنان
ناراحت شوى، براى اينكه تكذيب مشركين تكذيب تو نيست، چون تو آنان را جز به سوى ما
نمىخوانى، و در اين امر جز يك رسول و پيغام آور نيستى، پس تكذيب آنان تكذيب ما و
ظلم به آيات ما است. بنا بر اين مضمون اين آيه به ضميمه جمله آخر آن يعنى جمله(ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ) همان مضمونى است كه آيه(وَ مَنْ كَفَرَ فَلا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِما
عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ)[1] و آيه(فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما
يُعْلِنُونَ)[2] و آيات
ديگرى كه در باره تسليت رسول خدا 6 نازل شده، آن را
[1] و كسى كه كافر شد پس كفرش تو را اندوهناك نكند، بازگشت آنان
به سوى ما است و وقتى به سوى ما بازگشتند ما آنان را به آنچه كردهاند خبر
مىدهيم، به درستى كه خداوند دانا به درون سينهها است. سوره لقمان آيه 23
[2] پس گفتار آنان اندوهناكت نسازد، زيرا ما مىدانيم آنچه را
پنهان داشته و آنچه را كه آشكار مىسازند. سوره يس آيه 76
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 87