نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 55
عبيد روايت كرده كه
گفت: حضرت ابى الحسن (ع) به من فرمود: اگر كسى از تو بپرسد كه آيا خداى عز و
جل شىء (چيز) است يا لا شىء ، چه جواب مىدهى؟ محمد
مىگويد: عرض كردم: خداى عز و جل در كلام خود آنجا كه مىفرمايد:(قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً
قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ) شىء بودن خود را اثبات كرده، چيزى كه هست در پاسخ از آن
سؤال مىگويم: خداوند شىء است ليكن نه مانند ساير اشياء زيرا اگر شيئيت را بكلى
از او نفى كنم، در حقيقت وجودش را ابطال كردهام، حضرت فرمود: احسنت، درست گفتى.
[بيان
روايتى از امام رضا 7 در باره سه مذهب و مسلك مردم در توحيد]
حضرت رضا (ع)
فرمود: مردم را در توحيد سه مذهب است: 1- نفى 2- تشبيه 3- اثبات به غير تشبيه.
مذهب
نفى غلط است، مذهب تشبيه يعنى او را به چيز ديگرى شبيه ساختن
نيز غلط و باطل است، براى اينكه چيزى نيست كه شبيه خداى تبارك و تعالى باشد. بنا
بر اين راه صحيح و ميانه همان اثبات بدون تشبيه است.[1]
مؤلف: مراد از مذهب نفى ، نفى كردن معانى صفات است از خداوند، مانند
حرفى كه معتزله در باره صفات بارى تعالى دارند، و در حكم آنست اينكه گفته شود صفات
ثبوتيه چنين نيست كه در خداوند موجود باشد، بلكه معنايش در حقيقت نبود صفات ضد آن
است مثلا معنى قادر و عالم اين است كه خداى تعالى عاجز و
جاهل نيست و اين حرف همان نفى صفات است، مگر اينكه برگشت آن به همان مذهب سوم و
غرض گوينده آن از:
عاجز
نيست اين باشد كه قدرت او مانند ساير قدرتها نيست.
و مراد از
مذهب تشبيه اين است كه خداى تعالى با اينكه (لَيْسَ
كَمِثْلِهِ شَيْءٌ)- چيزى شبيه او نيست به غير خودش تشبيه شود، يعنى از
هر صفتى آن معناى محدودى كه در خود ما است و متمايز از ساير صفات است براى خدا
اثبات و به وى نسبت داده شود، قدرتش مانند قدرت ما و علمش نظير علم ما و هم چنين
ساير صفاتش مانند صفات ما باشد، و بطلان چنين مذهبى روشن است، براى اينكه اگر
اوصافى كه خداى تعالى به آن متصف است مانند صفات ما باشد او نيز مانند ما محتاج
خواهد بود، و با اين فرض ديگر واجب الوجود نخواهد بود- تعالى اللَّه عن ذلك- و
مراد از مذهب اثبات بدون تشبيه اين است كه از هر صفتى اصل آن در باره خداى